نزدیک به سحر

(نزدیک به سحر)کسانی که امنیت را بر آزادی ترجیح می دهند نه شایستگی آزادی را دارند نه لیاقت امنیت را.(نزدیک به سحر)

ما هستیم...

۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

مهدی کروبی :اگر جنبش را مهار کرده‌اید و فتنه مرده است، پس چرا پشت سر مرده صحبت می‌کنید؟!گر فتنه مرده است پس چرا بگیر و ببندهایتان تمامی ندارد؟!

اگر جنبش را مهار کرده‌اید و فتنه مرده است، پس چرا پشت سر مرده صحبت می‌کنید؟!
مهدی کروبی در دیدار با خانواده‌های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی، نسبت به یکه‌تازی نیروهای امنیتی و بازجویان ابراز نگرانی کرد و با تاکید بر اینکه جنبش مردمی ایران زنده است، افزود: آنها مدعی هستند که جنبش را مهار کرده اند. اگر اینچنین است، پس چرا هر روز از فتنه سخن می گویید. اگر فتنه مرده است! پس چرا پشت سر مرده صحبت می کنید؟! و از کوچکترین حرکت ها بیم دارید و نگرانید؟! اگر فتنه مرده است پس چرا بگیر و ببندهایتان تمامی ندارد؟!
به گزارش تغییر، بعد از ظهر روز پنج شنبه ششم آبان ماه، مهدی کروبی به دیدار خانواده های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی رفت. در این دیدار صمیمی کروبی ضمن دلجویی از خانواده های ایشان، آنها را به ایستادگی و صبوری بیشتری فرا خواند و افزود: وضع بسیار بد و نگران کننده ای است. عملکرد نهادهای امنیتی و قضایی هیچ گونه توجیه قانونی ندارد. متاسفانه قضات کاره ای نیستند و این بازجویان امنیتی هستند که حرف اول و آخر را می زنند.
انتخابات آزادانه نیست
دبیرکل حزب اعتماد ملی ضمن تاکید بر اینکه انتخابات باید عادلانه و آزادانه برگزار شود، گفت: ببینید، اینها رفتند به دنبال اینکه انتخابات را صوری برگزار کنند، یعنی به این نتیجه رسیدند که برای حفظ قدرت و یکدست کردن حاکمیت با حفظ ظواهر دموکراتیک، انتخابات را آنگونه که خود می پسندند، برگزار کنند و در این فرایند، افراد خاصی از صندوق ها بیرون بیایند. این مساله به تدریج ادامه پیدا کرد تا اینکه در انتخابات دهم ریاست جمهوری که اوج بی احترامی به آرای مردم صورت گرفت، مردم واکنش جدی نشان دادند.
وی خاطرنشان کرد: این واکنش برای آنها اصلا قابل انتظار نبود، فلذا دست به سرکوب مردم زدند. طبیعی است همانطور که عمق نارضایتی مردم تشدید شده، آنها نیز که انتظار چنین واکنشی را از مردم نداشتند، برای حفظ موقعیت خود، فشارها را بیشتر می کنند.
جنبش زنده است و حرکت اصلاحی مردم ادامه خواهد داشت
رئیس مجالس سوم و ششم شورای اسلامی در ادامه با تاکید بر اینکه جنبش مردمی ایران زنده است، افزود: آنها مدعی هستند که جنبش را مهار کرده اند. اگر اینچنین است، پس چرا هر روز از فتنه سخن می گویید؟ اگر فتنه مرده است! پس چرا پشت سر مرده صحبت می کنید؟! و از کوچکترین حرکت ها بیم دارید و نگرانید؟! اگر فتنه مرده است، پس چرا بگیر و ببندهایتان تمامی ندارد؟!
وی تاکید کرد: حرکت قانونی و حق طلبانه مردم ادامه دارد، شماها هم با این بگیر و ببندها و انواع و اقسام تبلیغات علیه حرکت اصلاحی مردم، نمی توانید جلوی این حرکت را بگیرید و حرکت اصلاحی مردم تا رسیدن به نتیجه ادامه خواهد داشت.
برخورد با اعضای وحدت و سازمان ادوار، برخورد با بنده و جریان حامی بنده است
مهدی کروبی با تقدیر و قدردانی از ایستادگی جامعه ی دانشگاهی و اقشار روشنفکری ایران، افزود: بیشترین فشارها بر این اقشار است، چرا که آنها به واقع موتورهای حرکت اصلاحی در کشور هستند. برخورد با اعضای دفتر تحکیم وحدت و سازمان ادوار تحکیم در وهله اول برخورد با من و جریان حامی بنده است.
دبیرکل حزب اعتماد ملی اضافه کرد: از سویی می خواهند القا کنند که شماها در اقلیت هستید و پایگاهی در جامعه ندارید، و از سوی دیگر نیز با دستگیری و برخورد و صدور احکام سنگین، دانشگاه ها را تحت کنترل خود در بیاورند تا مبادا حرکتی معترضانه به وجود بیاید.
بی حرمتی از سوی بی هویت ها شکل می گیرد
صاحب امتیاز روزنامه توقیف شده اعتماد ملی ضمن ابراز ناراحتی از بی حرمتی های انجام شده به مردم، گفت: در دهه ی اول انقلاب، تعصبات مذهبی که ناشی از وجود فشارهای رژیم ستم شاهی بود، موجب می شد که برخی خودسرانه برخوردهای سنگینی با بی حجابی می کردند. امام به محض مطلع شدن از این جریان، فوری دستور داد تا این افراد بازداشت و مجازات شوند و فرمان ۸ ماده ای امام در حفظ حریم خصوصی مردم صادر شد تا جلوی حرکتهای خودسرانه و متعصبانه گرفته شود.
اما به اعتقاد کروبی، متاسفانه امروز شاهدیم که تشکیلاتی برای برخورد با مردم شکل گرفته است. وی در این باره گفت: متاسفانه افرادی که از گذشته خبر ندارند و به سوابق انقلاب ناآگاهند و از خود هیچ گونه هویتی ندارند، سردمداران بی حرمتی به حریم خصوصی مردم شده اند. تعدادی از اراذل و اوباش که سابقه ی مشروب خوری و عربده کشی و زندانی شدن در همین رابطه را در کارنامه خود داشتند، در یورش به منزل شخصی بنده نقش اصلی را ایفا کردند، و از این قسم برخوردها بسیار است که همه وصف آنها را شنیده ایم.
ایستادگی کنید و صبور باشید
مهدی کروبی در پایان ضمن دلجویی از خانواده های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی، گفت: زمانی که من به زندان افتادم، حسین ما هم چند ماه بیشتر نداشت. بدانید که ما هم چنین شرایط سختی را پشت سر گذاشته ایم. ایستادگی کنید و صبور باشید. متاسفانه فعلا بنا را بر فشار و زور گذاشته اند، اما فشارها نتیجه نخواهد داشت و قطعا وضع به این صورت باقی نخواهد ماند. امیدوارم به زودی شاهد حل مشکلات و بازگشت زندانیان سیاسی به کانون خانواده هایشان باشیم.
گفتنی است در ابتدای این دیدار، خانواده های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی ضمن خوش آمدگویی به مهدی کروبی، از ایستادگی و مقاومت وی در کنار مردم و در جهت دفاع و پیگیری حقوق زندانیان تقدیر و تشکر کردند.
آنها همچنین گزارشی کوتاه در مورد وضعیت پرونده این دو زندانی سیاسی ارائه دادند و شرایط خانوادگی خود را به دلیل زندانی شدن همسران خود، نامناسب توصیف کردند.
گفتنی است همسر حسن اسدی زیدآبادی به دلیل بیماری کلیوی در شرایط نامناسبی به سر می برد و همسر علی جمالی نیز به دلیل داشتن فرزند پنج ماهه در شرایط مناسبی قرار ندارد.
ادامه مطلب

خانواده مجید دری، فعال دانشجویی دربند، برای اولین بار پس از تبعید وی، در زندان بهبهان با فرزندشان به صورت حضوری ملاقات کردند.


خانواده مجید دری، فعال دانشجویی دربند، برای اولین بار پس از تبعید وی، در زندان بهبهان خوزستان با فرزندشان به صورت حضوری ملاقات کردند. مجید دری در طول ۱۵ ماه بازداشت خود، نامه‌ها و درخواست‌های متعددی را از طریق خانواده خود برای مراجع قضایی ارسال کرده که تاکنون پاسخی از طرف مسئولان به آنها داده نشده است.

خانواده مجید دری، فعال دانشجویی دربند، برای اولین بار پس از تبعید وی، در زندان بهبهان خوزستان با فرزندشان به صورت حضوری ملاقات کردند.
مادر مجید دری درباره سفر به بهبهان و شرایط دشوار پیمودن این راه، به جرس گفت: از صبح چهارشنبه تا ساعت یازده شب بدون توقف در راه بهبهان بودیم. پیموندن هر هفته این مسیر برای من و پدر مجید که سنی ازمان گذشته واقعا سخت است.
وی که جمعه شب در راه بازگشت به منزل‌شان در کرج بود، ادامه داد: پنج شنبه توانستیم با مجید ملاقات حضوری کنیم. حال‌اش بد نبود، اگر هم باشد به ما چیزی نمی‌گوید. اما از وضع بهداشت زندان خیلی شکایت داشت. شکایت دیگرش هم از تفکیک نکردن زندانی‌ها بر اساس جرم بود. دزد و قاتل و قاچاقچی را با مجید در یک جا ساکن کرده بودند.
خانواده دری برای این ملاقات ۲۰ دقیقه‌ای که از هفته آینده کابینی خواهد شد، سه روز را در مسیر رفت‌وآمد طی کرده‌اند و همچنان خواستار بازگرداندن مجید به زندان اوین هستند.
مادر این فعال دانشجویی در این باره گفت: به مرگ می‌گیرند که به تب راضی شویم. دیگر حرف‌ام این نیست که مجیدم را آزاد کنند. برش گردانند زندان اوین. تنها دل‌خوشی من دیدن هفته‌ای یک بار پسرم است.
مجید دری، فعال دانشجویی و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، ۲۶ مهر ماه با دستبند و پابند به زندان بهبهان در استان خوزستان منتقل شد.
وی ۱۸ تیرماه در منزل خواهرش بازداشت شد و دادگاه وی در شعبه ۲۶ دادگاه توسط قاضی پیرعباس و به جرم محاربه آغاز برپا شد. در این جلسه و به هنگام طرح اتهامات، قاضی اتهام محاربه از طریق ارتباط با سازمان مجاهدین را به دلیل عدم وجود مارک کافی منتفی دانسته و وقت و اجازه ای برای دفاع به وی و وکلایش نداد.
با این حال سه ماه بعد دادگاه بدوی این دانشجو را با اتهام‌هایی از جمله محاربه، اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زدن نظم عمومی به یازده سال زندان محکوم کرد. این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش سال حبس کاهش پیدا کرد، اما حکم تبعید وی به زندان ایذه همچنان در حکم باقی ماند.
این دانشجوی دربند در سال ۸۶ و در اعتراض به سوء مدیریت و فضای امنیتی دانشگاه علامه، ابتدا چند ترم از تحصیل تعلیق و سپس به طور کلی از ادامه تحصیل محروم شد.
در جریان مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری و پس از آنکه رئیس‌جمهوری وقت، محمود احمدی‌نژاد، وجود دانشجویان ستاره‌دار را انکار کرد و گفت که چنین دانشجویانی وجود خارجی ندارند، مجید دری نیز به همراه سایر اعضای این شورا در تجمع‌های اعتراض‌آمیزی که به منظور آگاهی افکار عمومی برگزار شد، شرکت کرد تا نشان دهد که این دانشجویان وجود خارجی دارند؛ دانشجویانی که بی‌دلیل از حق تحصیل محروم شده‌اند.
مجید دری در طول ۱۵ ماه بازداشت خود، نامه‌ها و درخواست‌های متعددی را از طریق خانواده خود برای مراجع قضایی ارسال کرده که تاکنون پاسخی از طرف مسئولان به آنها داده نشده است.
پیش از مجید دری، ضیا نبوی عضو دیگر شورای دفاع از حق تحصیل به زندان کارون اهواز منتقل شد.
ادامه مطلب

سایت توكلی:صداوسیما زحمات ما رابرای اثبات موهوم بودن ترانه موسوی بر باد داد

سایت الف متعلق به احمد توكلی رییس مركز پژوهشهای مجلس نوشت:
برخی حاضران و حامیان  همایش جنگ نرم در ایجاد فتنه سال 88 كه مصداق روشن از جنگ نرم بود، به نحوی سهیم بودند و یا حداقل به وظایف خود در مقابله با آن خطر عظیم به درستی عمل نكردند.


از جمله صدا و سیما به عنوان یكی از حامیان و نقش آفرینان در این همایش، در جریان فتنه سال 88 به وظیفه كلیدی خود در روشنگری و اقناع معترضان به نتیجه انتخابات، به نحو موثری عمل نكرد و حتی در مواردی به نفع دشمن رفتار كرد.
به عنوان مثال در جریان دروغ بی شرمانه دزدیدن، شكنجه، تجاوز و قتل و سوزاندن دختر موهومی بنام «ترانه موسوی»، صدا و سیما تا مدتی كلاً منفعل و ساكت بود. بعد در شرایطی كه در سایت الف با فراخوان از همه بینندگان اینترنت، ثابت كردیم هیچ نشان و اثری از سابقه هویتی، خانوادگی، تحصیلی، كاری و... صاحب عكس منتشره بنام «ترانه موسوی» وجود ندارد؛ واحد مركزی خبر با تهیه و پخش گزارشی مبهم و بسیار مشكوك، با «ترانه موسوی» در كانادا تلفنی مصاحبه كرد و با ایجاد ابهامات جدید، كل زحمات برای اثبات موهوم بودن داستان ترانه موسوی را به باد داد.

اگر روزی قرار باشد همه مقصران در فتنه سال 88 محاكمه شوند، صدا و سیما در آن دادگاه باید ردیف متهمان بنشیند
.
ادامه مطلب

روزنامه کلمه مورخ شنبه هشتم آبان ماه

روزنامه کلمه مورخ شنبه هشتم آبان ماه


دریافت نسخه PDF – پی دی اف


دریافت نسخه JPEG -عکس


ادامه مطلب

گزارش ویژه رسا: انتشار سند تقلب در انتخابات <<رای بالای موسوی در نظرسنجی سپاه در قم

تایج نظر سنجی سپاه در قم ۲۰ روز پیش از انتخابات: میرحسین موسوی، ۵۹ درصد - محمود احمدی نژاد، ۲۳ درصد

ادامه مطلب

۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

یاد آن روز های سرخ بخیر که سبزترین روزهای سال بودند















تصاویر حماسی جنبش سبز در خرداد ماه 88 


ادامه مطلب

آیت الله دستغیب: دوستان ما با وجود فشارها، دست از حق برنمی‌دارند


آیت الله دستغیب، مرجع تقلید ساکن شیراز، با اشاره به فشارها و محدودیت‌های ایجاد شده در یک سال اخیر برای شاگردانش، از صبر و استقامت آنها در راه حق تشکر کرد.
این مرجع تقلید در پایان درس اخلاق خود، با بیان اینکه “طلّاب ما مانند دیگر طلّاب نیستند و حقوق ماهیانه اندکی دریافت می‏کنند و وضع زندگی‌شان آنگونه که باید باشد، نیست”، تاکید کرد: “ناراحتی‌ها و فشارهای مختلفی از جهات گوناگون بر آنها وارد می‏شود، اما با این حال حاضر نیستند دست از حق بردارند و آنچه را که متوجه شده‏اند، رها کنند. می‏دانند که بعضی جاها پول زیاد و مقام مناسب برایشان مهیاست، اما نمی‏روند و رد می‏کنند. این خود نشانه‏ای است از اینکه این افراد به دنبال خدا هستند، نه دنبال دنیا و اسم و رسم و مال و مقام.”
خلاصه‌ای از سخنان ایشان در پایان درس اخلاق خود را به نقل از سایت حدیث سرو، در ادامه می‌خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
از جمله نعمتهای خداوند به دوستان خود، صفا و یکرنگی و اخلاص نسبت به وجود مقدس خودش است. این صفات اگرچه در همه انسانها موجود است، اما بسیاری افراد به خاطر گناهان و غفلتهای خود آن را آلوده و پنهان می‏کنند.
این صفا و صافی موجب می‏شود که شخص، حق را به خوبی دریابد و آن را از باطل به روشنی باز شناسد، لذا در شبهات و اختلافات اجتماعی دچار تحیّر و سرگردانی نمی‏شود و می‏تواند به سادگی سره را از ناسره و صالح را از طالح تشخیص دهد.
این خود لطفی از ناحیه‏ خدای تعالی و توفیقی از جانب او است. سفارش بنده به همه دوستان عزیز این است که شکر این نعمت را فراموش نکنید. چرا که «شکر نعمت نعمتت افزون کند.»
علاوه بر این طلّاب ما مانند دیگر طلّاب نیستند و حقوق ماهیانه اندکی دریافت می‏کنند و وضع زندگی‌شان آنگونه که باید باشد، نیست. مضافاً اینکه ناراحتی‌ها و فشارهای مختلفی از جهات گوناگون بر آنها وارد می‏شود، اما با این حال حاضر نیستند دست از حق بردارند و آنچه را که متوجه شده‏اند، رها کنند. می‏دانند که بعضی جاها پول زیاد و مقام مناسب برایشان مهیاست، اما نمی‏روند و رد می‏کنند. این خود نشانه‏ای است از اینکه این افراد به دنبال خدا هستند، نه دنبال دنیا و اسم و رسم و مال و مقام. آیا این نعمتی بزرگ برای کسی که در پی خدای تعالی است، نیست؟
غیر از این، نعمتهای دیگری که از صبح تا شام در اطراف شمایند، از جمله سلامتی و آرامش. مخصوصاً آرامشی که در هنگام بروز سختی‌ها و وقایع مهم در درون شماست. این نعمت نیز شایسته شکر فراوان و حمد و سپاس به درگاه خداست. مخصوصاً از آن جهت که انسان بالعیان دست خدا را در این پیش‌آمدها مشاهده می‏کند و چه بسا این توفیق برای همه کس میسر نشود. جالب آنکه دوستان ما در اثر این اتفاقات نه تنها از دین زده نشده‌اند، بلکه دینشان قوی‏تر هم شده است. آیا این نعمت نیست و نباید به خاطر آن شکر پروردگار گزارد؟
نعمت دیگر، دوستان خوبی هستند که همنشین شمایند و در دل و زبان با یکدیگر همراه هستید و دروغگو و دورو و منافق در میانتان نیست و همه یک هدف کلی دارید که آن هم توحید خدای تعالی است. الحمد للَّه به خاطر معاشرینی این‌چنینی!
روزی خدمت حضرت آیت‏اللَّه نجابت (قدس سره) عرض کردم که دوست دارم اگر روزی امام جماعت مسجدی شدم طوری باشد که همیشه صحبت از خدا و معرفت او باشد و دوستانی داشته باشم که همین هدف را داشته باشند. البته آن‌گونه که می‏خواستیم پیش نیامد، اما در این چند سال اخیر چنین وضعی اتفاق افتاد و با دوستانی مخلص، در این راه قدم بر می‏داریم. این آرزوی ما بود که چنین دوستانی داشته باشیم که هر وقت از توحید خدا سخن می‏گوییم و می‏گوییم: «خدای تعالی مدیر و مدبّر و مالک و رازق ماست، ما از اوییم و به سوی او باز می‏گردیم»، هیچ‌کدام اعتراضی نمی‏کنند و منکر نمی‏شوند و سوء‌ظنّی برایشان پیش نمی‏آید.
درخواست دیگری که از همه شما دارم این است که با هم مهربان باشید و برای رضای خدا با هم معاشرت کنید، نه برای چیزهای دیگر! در معاشرتهای دوستانه و در روابط خانوادگی خود و نیز در ارتباطات میان همسر و فرزندان و والدین، انس خدایی با هم داشته باشید و سخنتان همه، یاد خدا باشد تا حتی در خانه نیز لذت و ثواب در مسجد نشستن را ببرید و چه لذتی از این بالاتر که در خانه و در بیرون خانه و در معاشرت با دوستان و خلاصه در همه جا آرامش خاطر داشته باشید. این آرامش، یاد خداست و این دوستان همنشینان الهی هستند. همان همنشینانی که در روایت می‏فرماید: با کسی همنشینی کنید که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و سخن گفتنش بر علم شما بیفزاید و کارهایش ترغیب به آخرتتان کند.
ادامه مطلب

کلیپ بسیار زیبای نقاش تقدیم به میر حسین موسوی با حجم بسیار کم

ادامه مطلب

گزارش ویژه رسا: بررسي ادعاي اقتدارگرايان در رابطه با چمدانهاي دلار!

گزارش ويژه پنجم آبانماه شبكه تلويزيوني رسا به بررسی چرایی ادعاهاي اخیر مثال جنتی و مصلحی در مورد کمک میلیارد دلاری کشورهای غربی به اصلاج طلبان پرداخته، و اینکه اینگونه ادعاها سالهاست بدون هیچگونه مستند محکمه پسندی به عنوان یک خط تبلیغی از سوی اقتدارگرایان دنبال می شود تا بدینوسیله محبوبیت اصلاح طلبان را خدشه دار و طرفداران خود را حفظ نمایند:


جهت دانلود با فرمت 3gp روي تصوير بالا كليك كنيد
ادامه مطلب

آیت الله صادقی تهرانی: حکومت را نباید به دست یک فرد داد


آیت الله صادقی تهرانی از مراجع تقلید ساکن قم است که سالها به واسطه همراه نبودنش با حکومت و نظرات فقهی متفاوت مورد تنگ نظری قرار داشته و از سوی حاکمیت برای ایشان محدودیتهایی در نظر گرفته شده است.آیت الله صادقی تهرانی صاحب مجموعه تفسیری مفصلی با نام الفرقان است که به عربی نوشته شده که به فارسی هم ترجمه شده است. این مرجع تقلید دکترای فلسفه اسلامی خود را از دانشگاه بیروت اخذ کرده  و به زبان فرانسه نیز مسلط است. آیت الله صادقی تهرانی در اجتهاد نوآوری هایی داشته است تا بتوان فقه را با مقتضیات زمان هماهنگ کرد. این مرجع تقلید انسان را فی نفسه پاک می داند و نسبت به حقوق زنان دغدغه دارد. دیدگاه انسان محورانه ی صادقی تهرانی آنچنان است که اصولا جرمی به نام محاربه را مستحق اعدام نمی داند و درباره ی حکومت نیز معتقد است که این مردم هستند که باید حاکم را تعیین کنند و حتی امامان جمعه نیز نباید از سوی حکومت معین شوند و این از حقوق مردم است. چندی پیش گفتگویی تلفنی با این مرجع تقلید و مفسر قرآن انجام شد که به دلیل برخی اشکالات فنی امکان انتشارنیافت. اما در پی رفع مسئله و در تماس با دفتر آیت الله و تطبیق و تایید متن مصاحبه، هم اکنون این گفتگو پیش روست. گفتنی است ایشان با وجود کهولت سن و علیرغم بیماری به سوالات جرس پاسخ داده اند که می خوانید:
 


حضرت آیت الله صادقی تهرانی، نظر شما درباره حمله به منزل آیات عظام صانعی و بیت مرحوم منتظری چیست و محدودیت علمای مستقل چگونه است که این اتفاقات می افتد ،؟ خود شما هم از مراجعی بوده اید که خانه تان را به قول خودتان سنگسار کردند به تهمت وهابیت ، چرا در جمهوری اسلامی بی احترامی به مراجع عرف شده است در حالی که در زمان شاه هم این چنین اتفاقاتی نمی افتاد؟
نباید چنین بکنند. با این حمله ها و هجوم ها خیلی خطا می کنند. با یهود و نصارا و بهایی ها هم نباید چنین کرد ، مسلمانان وهابی هم احترام دارند. مراجع اختلاف داشته باشند با هم به دعوا نمی رسند و این رفتارها اشتباه است .
این کار بسیار اشتباه است .

وظیفه حوزه علمیه قم نسبت به این اهانت ها چیست ؟
این کارها مورد قبول اسلام و تایید ربانی نیست .

چرا با مراجع تقلیدی که مشخصا منتقد آقای خامنه ای هستند، چنین برخوردی صورت می گیرد ؟
متاسفانه برای حفظ مقام و پست چنین کارهایی می کنند و تعصب دارند.

آیا سکوت علما و مراجع عظام  در قبال رفتارهای حکومت به معنای تایید رفتار حکومت است ؟
از ترس است ، اصولا دعوا بین علما درست نیست چه شیعه و چه سنی و چه نصاری و یهودی ،وقتی بحث علمی است جدال می شود .اما دعوا نمی شود.

روحانیت شیعه در صد سال اخیر ملجا مردم و منتقد حکومت بوده است در دوره جمهوری اسلامی بخشی از رو حانیت توجیه گر حکومت شده اند ، نظر شما چیست ؟
با کمال تاسف ترس است  و اینکه اذیت می شوند وگرنه همیشه و همواره مخالف اعمال خلاف اسلام بوده اند . دخالت در امور حوزه هم درست نیست و حوزه از دولت جداست و حق تصرف در حوزه ندارد.

فکر می کنید که چه باید کرد تا حوزه علمیه به قدر و شان سابق خود برسد ؟
باید در ذهن ها تغییر بدهند تا مثل زمان مرحوم آقای خمینی وضعیت سالم تری بشود، آقای خمینی سلامت آمد در بین مردم، اینها سلامت را تبدیل به ملامت کردند و هم اکنون برخی درست مقابل و برخلاف مرحوم امام دارند کار می کند و جاهلانه و فاسقانه کار می کنند. متاسفانه اهانت به همه چیز می کنند و متاسفانه خلاف شرع کار می کنند.

شما استادتان آیت الله خمینی بود آیا آن ولایت فقیه که می گفتند، همین ولایت فقهی بوده که امروز در جریان است ؟
متاسفانه فرق کرده و تغییر کرده است .

امروز مبنای مشروعیت حکومت را برخی از روحانیان مانند مصباح یزدی شخص ولی فقیه می دانند ،آیا به نظر شما مشروعیت از فرد است ؟
هرگز نمی تواند فرد مبنای مشروعیت باشد . ولایت مطلق از آن خداست و ولایت شرعی با پیامبر و ائمه است ، علما ولایت کلی ندارند . علما هم خطا می کنند.

اگر ولی فقیه خطا کند وظیفه مردم و مسوولان چیست ؟
راهکار ناصحانه است، باید ناصحانه امر به معروف کرد و در صورتی که موثر باشد.

به گمان شما آیا حکومت اسلامی لزوما باید بر مبنای ولایت فقیه باشد و آیا انواع دیگری از حکومت اسلامی ممکن نیست؟
حکومت عادلانه ، اسلامی است و به شخص نیست و نباید حکومت را  به دست یک فرد داد . حکومت اسلامی ممکن است که اسلامی باشد و ولایت فقیه هم نباشد و حکومت باید شورایی باشد .

نظر شما درباره اعدامهای صورت گرفته به اتهام محاربه چیست؟
مبنای فقهی محارب، اعدام نیست و اعدام کار آسانی نیست

با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس قرار دادید.
ادامه مطلب

۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

اعتماد دوباره منتشر می شود

مدیر مسئول روزنامه اعتماد از انتشار این روزنامه در آینده نزدیک خبر داد.
الیاس حضرتی با بیان اینکه روزنامه اعتماد انشاء الله منتشر خواهد شد، به خبرآنلاین گفت: جزییات بیشتری در این ارتباط نمی توانم بدهم و تاریخ انتشار آن هم مشخص نشده است.
روزنامه اعتماد که یکی از بادوام‌ترین روزنامه‌های اصلاح طلب بود، هفته دوم اسفندماه سال گذشته توسط هیئت نظارت بر مطبوعات توقیف شد. در هفته پایانی سال نیز خبرهایی درباره رفع توقیف این روزنامه و احتمال انتشار آن از آغاز سال ۸۹ مطرح شد، اما تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است.
دادگاه روزنامه اعتماد در خردادماه امسال برگزار شد و در نهایت هیت منصفه، با تبرئه این روزنامه در برخی موارد، در مورد دو شکایت، مدیرمسئول اعتماد را مجرم شناخت و در عین حال مستحق تخفیف دانست.
پس از اعلام نظر هیئت منصفه مطبوعات نیز، قاضی سیامک مدیر خراسانی رئیس شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران، مدیر مسئول روزنامه اعتماد را در مورد اتهام نشر مطالب خلاف واقع به قصد تشویش اذهان عمومی به پرداخت ۲۰ میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس، محکوم کرد
ادامه مطلب

پانزدهمین شماره روزنامه کلـــمــــه» زمین گرد نیست

ادامه مطلب

آیا سنگسار، یک سنت اسلامی است؟

مقاله تحقیقی زیر، که به قلم خانم دکتر صدیقه وسمقی نگاشته شده، به طور تفصیلی تلقی‌های رایج در خصوص سنگسار را به لحاظ تاریخی و مذهبی مورد نقد و واکاوی قرار می‌دهد. این مقاله در شماره شهریور و مهر ۸۹ نشریه «چشم انداز ایران» منتشر شده و در مقدمه این نشریه بر مقاله حاضر، آمده است:
باعث تعجب است که برخی برای طرد و حذف رقیبان خود، آن‌چنان سنگ مرحوم امام‌‌خمینی را به سینه می‌زنند که حتی به خط امامی‌های مشهور و مورد تأیید ایشان نیز رحم نمی‌کنند، درحالی‌که نزدیکترین افراد به ایشان باید از توصیه‌های امام پیروی کنند. ایشان تأکید داشتند اجتهاد مصطلح کافی نیست و در همین راستا در تحولات فقهی سال ۱۳۶۶ ـ که به انقلابی بزرگتر از انقلاب سال ۵۷ معروف شد ـ تصریح کردند احکام اجتماعی قرآن بر احکام فرعی و فردی اولویت دارد و در همین زمینه گفتند حتی برای حفظ مصلحت مردم و نظام می‌توان حج و نماز را متوقف کرد؛ اگر به فرض حکم سنگسار را یک حکم فرعی بگیریم ـ‌ که با استدلال‌هایی که در مقاله زیر و مقاله‌های دیگر آمده، این‌گونه نیست ـ چرا به مصالح مردم، دین و نظام جمهوری اسلامی ایران، دلسوزانه اندیشده نمی‌شود و امر به معروف که در اسلام آمده و شرط آن اثرگذاری است، بر سر یک موردی ـ که البته آزاردهنده است و برخورد خاص خود را می‌طلبد ـ دنیا و مردم ایران را علیه خود خشمگین می‌کنیم.
دکتر بهاءالدین خرمشاهی در پژوهش‌های قرآنی خود با اشاره به مقاله دکتر محقق گفته‌اند: «حتی یهودیان معاصر نیز با این‌که حکم سنگسار در کتابشان آمده آن را اجرا نمی‌کنند، در‌حالی‌که اصلاً چنین حکمی در قرآن نیامده و در قرآن احکامی داریم که زناکاران باید با زناکاران ازدواج کنند. اگر اینها سنگسار شوند چگونه می‌توانند با هم ازدواج کنند؟ یا اگر کنیزی زنا کند حکمش نصف بانوی آزاد است. اگر حکم بانوی آزاد سنگسار باشد که نصف سنگسار چه معنا می‌دهد؟»
متن کامل مقاله خانم دکتر صدیقه وسمقی را به نقل از نشریه چشم انداز ایران، به علاقه‌مندان اندیشه‌های نوگرای اسلامی و خوانندگان کلمه تقدیم می‌کنیم.
*      *       *
رجم یا سنگسار یکی از شیوه‌های مجازات در دنیای قدیم است. این روش مجازات نسبت به دیگر روش‌ها کمتر مورد استفاده بوده است. می‌توان این مجازات را یکی از سخت‌ترین مجازات‌ها دانست که در موارد خاص اعمال می‌شده است. در آیین یهود «رجم»، مجازات زناکاران دانسته شده است. در قرآن نیز در شرح داستان پیامبران به رجم اشاره شده، آنجا که کافران فرستادگان خدا را تهدید به رجم می‌کنند، مثلاً در آیه ۱۸ سوره یاسین منکران به فرستادگان خدا می‌گویند: «قالوا انّا تطیرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنکم و لیمسنکم منّا عذابٌ ألیم»، یعنی منکران گفتند (ای مدعیان رسالت) ما وجود شما را به فال بد می‌گیریم اگر از ادعای خود دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و از ما به شما رنج و شکنجه سخت خواهد رسید. آیات دیگر نیز حاکی از آن است که در دوره‌های مختلف منکران، مدعیان پیامبری را به رجم تهدید می‌کردند. قرائن موجود در آیات، همانند آیه مورد اشاره که به‌دنبال تهدید به سنگسار، ‌منکران می‌گویند که از ما به شما عذاب و شکنجه‌ای سخت خواهد رسید، ‌بیانگر آن است که سنگسار از مجازات‌های سخت و شدید بوده است. شیوه اجرای این مجازات که مرگ تدریجی همراه با شکنجه را در پی دارد نیز مؤید همین مطلب است که این روش، از روش‌های درد‌ناک مجازات بوده است. پیش از اسلام در میان اعراب حجاز و قبایل گوناگون آن سرزمین سنگسار معمول نبود. قبایل گوناگون عرب مجازات زناکار را سنگسار نمی‌دانستند. در روایاتی آمده است که پس از اسلام یهودیان نزد پیامبر آمدند و در بارة مرد و زن یهودی که زنا کرده بودند، ‌از وی سوال کردند، ‌پیامبر از آنان درباره مجازات رجم که در تورات آمده سوال کرد و سرانجام دستور داد آن زن و مرد طبق آئین یهود سنگسار شوند.(۱) اگرچه نمی‌توان به روایاتی که اخبار آحادند استناد کرد، اما از نظر تاریخی شاید بتوان مواردی همچون روایت را قرینه‌ای دانست برای چگونگی آشنایی مسلمانان با مجازات سنگسار و اجرای احتمالی این مجازات در جامعه مسلمانان اولیه. زنا در میان اعراب حجاز شایع بود و شدت و ضعف زشتی این عمل در قبایل گوناگون متفاوت بود، از همین‌رو مجازات یکسانی برای آن وجود نداشت، بویژه نسبت به مردان، مجازات شدیدی اعمال نمی‌شد. اما مردان با توجه به تسلطی که بر زنان داشتند، آنان را در صورت ارتکاب زنا مجازات می‌کردند و گاه آنان را به قتل می‌رساندند. قرائن و شواهد تاریخی نشان می‌دهد که پس از اسلام نیز زنا همچنان در میان تازه‌مسلمانان وجود داشت.
درباره مجازات زنا به سه آیه از قرآن می‌توان رجوع کرد، این سه آیه عبارتند از:
آیات ۱۵ و ۱۶ سوره نساء: «والتی یأتین الفاحشه من نسائکم فاستشهدوا علیهن اربعة منکم فان شهدوا فا مسکوهن فی‌البیوت حتی یتوفاهن الموت او یجعل الله لهن سبیلا» (درباره آن دسته از زنانتان که مرتکب فحشا می‌شوند پس باید چهار نفر را علیه آنان به شهادت گیرید. پس از آن که شاهدان شهادت دادند زنان را در خانه حبس کنید تا آن که مرگ آنان فرارسد و یا خداوند راهی برای ایشان قرار دهد.)
«و اللذان یاتیانها منکم فآذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما ان الله کان تواباً رحیماً» (و درباره مردانی از شما که مرتکب فحشا می‌شوند پس آنان را آزار دهید. اگر توبه کردند و اصلاح شدند، پس از ایشان دست بردارید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است.)
آیه دیگر آیه دوم سوره نور است: «الزانیه و الزانی فاجلدوا کل واحد منهما مائة جلده و لا تاخذ کم بهما رافه فی دین‌الله ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر و لیشهد عذابهما طائفةٌ من‌المؤمنین»، (درباره زن و مرد زناکار، پس هر یک را صد تازیانه زنید و در دین خدا نسبت به آنان رأفت روا مدارید و گروهی از مؤمنان را بر مجازات ایشان شاهد بگیرید.)
چنان‌که ملاحظه می‌شود در قرآن نه برای زنا و نه هیچ جرم دیگر، مجازات سنگسار تعیین و توصیه نشده است.
در دو آیه سوره نساء به فحشا اشاره شده و مجازات‌هایی مانند نگهداری و حبس در خانه و آزار و اذیت برای مرتکبین آن توصیه شده است. در آیه سوم صریحاً به زنا اشاره شده و مجازات مرد و زن زناکار صد تازیانه دانسته شده است. میان این آیات و برداشت از آن، اقوال و نظرات گوناگونی وجود دارد. جالب آن است که نظرات گوناگون همه مستند به روایات است. اینک به‌طور مجمل به ذکر آرای گوناگون صحابه و تابعین درباره این آیات می‌پردازیم:
گروهی مانند عکرمه و عباده بن صامت در روایتی گفته‌اند که آیه نخست با آیه دوم منسوخ شده و آیه دوم نیز درباره زنان و مردان غیرمحصن با صد تازیانه و یک‌سال تبعید و درباره مردان و زنان محصن و محصنه با صد تازیانه و سنگسار نسخ شده است. گروهی دیگر مانند قتاده و محمدبن جابر گفته‌اند که آیه نخست مخصوص زنان شوهردار و آیه دوم مخصوص افراد ازدواج نکرده است. این دو آیه با حکم تازیانه و سنگسار نسخ شده است.
جمعی دیگر مانند ابن عباس و مجاهد و ابی جعفر النحاس گفته‌اند که آیه نخست مخصوص زنای زنان اعم از محصنه و غیر محصنه است و آیه دوم مخصوص زنای مردان محصن و غیر محصن است که این دو آیه با حکم سنگسار و تازیانه نسخ شده است.(۲)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان(۳) به بیان اقوال گوناگون درباره این آیات و جمع آن با آیه جلد (آیه ۲ سوره نور) و نیز جمع این آیات با آنچه سنت خوانده می‌شود می‌پردازد. او می‌گوید که این آیات در خصوص زناست و اشاره می‌کند که روایت شده هنگام نزول آیه جَلد پیامبر فرمود، این (حکم تازیانه) همان سبیل یا راه نجات است که خدای تعالی برای زنان زناکار (در آیه ۱۵ نساء) وعده داده است.
علامه طباطبایی می‌گوید‌: به ابومسلم نسبت داده‌اند که آیه اول برای بیان حکم (فحشا) میان زنان و آیه دوم برای بیان حکم لواط میان مردان است و هیچ‌یک از این دو آیه نسخ نشده است. وی این عقیده را رد کرده و تأکید می‌کند که این آیات مخصوص زناست. او در برابر این پرسش‌ها و ابهامات که چرا در آیه اول فقط به زنان اشاره شده و مجازات آنان نگهداری در خانه تعیین شده است و در آیه دوم به زن و مرد، هر دو اشاره شد و مجازات آنان آزار و اذیت تعیین شده، سکوت کرده است. به‌علاوه آیه دوم می‌گوید که در صورت توبه و اصلاح از آزار آنان دست بردارید و حال آنکه در آیه اول به نگهداری در خانه تا هنگام مرگ اشاره شده است. علامه طباطبایی می‌گوید که بر اساس آیه دوم زن و مرد زنا‌کار باید اذیت و آزار شوند. آزار زن زنا‌کار طبق آیه اول حبس دائم در خانه است. با توجه به این عبارت آیه دوم که «اگر توبه کردند و اصلاح شدند از آنان دست بردارید» با حبس دائم سازگار نیست. پس می‌توان نتیجه گرفت که منظور از اعراض، خودداری از آزار است، نه حبس. او به عقیده برخی اشاره می‌کند که گفته‌اند مقصود از زنان در آیه اول زنان شوهردار و در آیه دوم دوشیزگان است. و مقصود از ایذا‌ء، حبس دائم است و در صورت توبه فقط دوشیزگان از حبس رهایی می‌یابند. او نهایتاً بدون اینکه دلیلی دراین‌باره ذکرکند، عقیده خود را چنین بیان می‌کند که آیه نخست درباره زناست. او می‌افزاید که آیه دوم نیز درباره زناست زیرا در سنت اثبات شده که حد لواط قتل است. او معتقد است که آیه اول در مقام بیان حکم زنای محصنه است و این حکم موقت بوده و سپس با حکم رجم نسخ شده است، اما آیه دوم در مقام بیان زنای غیرمحصنه یعنی آزار و اذیت اعم از حبس، کتک زدن با لنگه کفش و زشت گفتاری و غیر آن است.
او معتقد است که آیه دوم با آیه جَلد (آیه ۲ سوره نور) منسوخ شده است.
فقها، قائل به نسخ دو آیه مذکور می‌باشند، از همین‌رو برای زنا و دیگر مصادیق فحشا مانند لواط و سحق(۴) به مجازات‌هایی مانند نگهداری در خانه و آزار و اذیت فتوا نداده‌اند. در منابع فقهی برای زنا مجموعاً با توجه به شرایط زنا‌کار مجازات‌هایی مانند قتل، تازیانه، تازیانه و تبعید و نیز سنگسار ذکر شده است. ما بنا نداریم درباره همه این مجازات‌ها به بحث بپردازیم، بلکه می‌کوشیم روند دستیابی فقها را به حکم شرعی که در بحث حاضر سنگسار است مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
چنانکه بیان شد از طرق گوناگون به این نکته اشاره شده که دو آیه ۱۵ و ۱۶ سوره نساء نسخ شده است، یعنی مجازات نگهداری در خانه و آزار و اذیت نسبت به کسانی که مرتکب فحشا می‌شوند معتبر نیست. افزون بر موارد یاد شده روایتی نیز در وسایل الشیعه از امیرالمؤمنین به این شکل نقل شده: «از جمله قوانین مردم در جاهلیت این بود که زن زنا‌کار را در خانه حبس می‌کردند تا آنگاه که مرگ او فرامی‌رسید و اگر مردی زنا می‌کرد او را از مجالس خود طرد می‌کردند و به وی ناسزا گفته و آزارش می‌دادند و غیر از این مجازات دیگری را نمی‌شناختند. خداوند تعالی در آغاز اسلام چنین گفت: (والتی یأتین الفاحشه من نسائکم…) و (واللذان یاتیانها منکم…) پس از آنکه عده مسلمانان زیاد شد و اسلام قوت یافت و مردم از رفتار‌های دوره جاهلیت ترسیدند، خداوند این آیه را نازل کرد: (الزانیه و الزانی فاجلدوا…)»(۵) این روایت نیز در واقع بیانگر نسخ دو آیه سوره نساء است. بیان این نکته نیز ضروری است که بر اساس منابع تاریخی ـ چنانکه قبلاً آمد ـ جازات زنا در جاهلیت معمولاً حبس در خانه ویا آزار و اذیت نبوده است.حال در اینجا این پرسش مهم مطرح است که آیا می‌توان با روایاتی از این دست قائل به نسخ قرآن شد؟ اگر‌چه اشخاص گوناگونی سخن از نسخ دو آیه مذکور(نساء: ۱۵و۱۶) رانده‌اند، اما سخن آنان مانند یکدیگر نیست و همین نکته قابل تأمل است. آیت‌الله خوئی معتقد است(۶) که آیات مذکور نسخ نشده است و دلایلی را در این رابطه ذکر می‌کند که به اهم آنها اشاره خواهد شد. او معتقد است که قرآن را نمی‌توان با خبر واحد نسخ کرد، چرا که موضوعات مهم با خبر واحد اثبات نمی‌شوند. او برای عدم نسخ آیه اول با آیه جَلد و یا سنت رجم که دیگران بدان معتقدند چنین استدلال می‌کند که خداوند در درباره آیات ۱۵ و ۱۶ سوره نساء پس از آنکه فرموده زنان مرتکب فحشا را در خانه نگه‌دارید وعده می‌دهد که راه نجاتی برای آنان قرار خواهد داد؛ راهی که از عذاب رهایی یابند. حال چگونه تازیانه و سنگسار راه نجات زن خواهد بود؟ آیا زن عاقلی که در خانه نگهداری می‌شود و در رفاه به سر می‌برد راضی به سنگسار و تازیانه می‌گردد و راه نجات خود را این می‌داند؟! اصولاً چگونه ممکن است تازیانه یا سنگسار راه نجات زن باشد؟ اگر این راه نجات است، پس راه عذاب چیست؟ آیت‌الله خوئی با این استدلال‌ها نتیجه‌گیری می‌کند که آیات مذکور منسوخ نشده‌اند. او در بیان مراد و معنای این آیات احتمالات گوناگونی را مطرح می‌کند. بدین ترتیب که ممکن است منظور از فاحشه، مساحقه (رابطه جنسی دو زن با یکدیگر) باشد. همان‌طور که منظور از فاحشه در آیه دوم لواط است. آیت‌الله‌ خوئی برخلاف بسیاری که ضمائر موجود در آیه دوم را به زن و مرد ارجاع داده و مراد آیه را زنا می‌دانند، ضمائر مثنی را به دو مرد ارجاع داده و مقصود از فاحشه در این آیه را لواط می‌داند. وی می‌افزاید که ممکن است منظور از فاحشه در آیه اول اعم از مساحقه و زنا باشد. منظور آیه، هر یک از دو احتمال مذکور که باشد حکم، همانا وجوب نگهداری زن مرتکب فحشا در خانه است تا آنکه خداوند گشایشی برای او ایجاد کند و اجازه خروج از خانه را بیابد. این گشایش یا با توبه صادقه که مانع از ارتکاب دوباره فحشا شود به‌وجود می‌آید و یا با از دست دادن قابلیت ارتکاب فحشا به دلیل پیری و مانند آن و یا با تمایل زن به ازدواج با مردی‌که او را از فحشا حفظ کند و یا مواردی از این دست.او به این ترتیب مانند دیگران معتقد نیست که آیه اول مختص به زنان شوهردار است. آیت‌الله خوئی حکم نگهداری در خانه و آزار و اذیت را، باقی و معتبر می‌داند و برای جمع میان این حکم و حکم جَلد و رجم این‌گونه به تحلیل می‌پردازد که حکم نگهداری در خانه برای آن تشریع شده که از ارتکاب مجدد فحشا جلوگیری شود و حکم دوم (تازیانه و سنگسار) جریمه ارتکاب مجدد فحشاست و نیز بازداشتن زنان از ارتکاب فحشا. به نظر می‌رسد آیت‌الله خوئی معتقد است تا زمانی که مرتکب فحشا، دست از عمل زشت خود برنداشته، باید در خانه حبس شود. یعنی تازیانه زدن نیز مانع از حبس نمی‌شود، نکته دیگری که از سخن او به دست‌ می‌آید این است که وی قائل به این نیست که سنگسار حتماً باید سبب مرگ زنا‌کارشود. او می‌گوید: «بله اگر زن به واسطه سنگسار یا تازیانه بمیرد وجوب نگهداری در خانه از بین می‌رود، در غیر این صورت حکم نگهداری در خانه همچنان باقی است، تا آنکه خداوند راهی قرار دهد.» او در مورد آیه دوم نیز معتقد است که مقصود از فاحشه، مورد لواط است و نه غیر آن. اما توضیح نمی‌دهد که چگونه میان مجازات آزار و اذیت در مورد لواط با مجازات‌هایی که فقها براساس آنچه که سنت می‌خوانند برای لواط قرار داده‌اند جمع می‌کند. فقها برای مرتکب لواط قائل به مجازات مرگ با روش‌های گوناگون مانند سنگسار، سوزاندن، پرتاب از بلندی و مانند آن شده‌اند. حال اگر حکم این آیه را باقی بدانیم، حکم دیگر را که با سنت برای فقها ثابت شده چه باید کرد؟ آیت‌الله خوئی به این پرسش بزرگ پاسخ نداده است. او در آیه اول میان مجازات نگهداری در خانه و مجازات تازیانه و سنگسار به نحوی جمع کرد، اما در آیه دوم موضوع را مسکوت گذاشت. یکی از نکات مهمی که در بیانات آیت‌الله خوئی وجود دارد این است که وی خبر واحد را در امور مهم معتبر نمی‌داند و به این نکته بارها اشاره کرده است، اما رجم یا سنگسار را که آن نیز با خبر واحد به ما رسیده است رد نکرده، بلکه آن را ثابت شده با سنت قطعیه می‌داند.(۷) ما در اینجا درصدد نیستیم که درباره بیانات آیت‌الله خوئی یا علامه طباطبایی و دیگران به طور جزئی به مناقشه بپردازیم، مهم آن است که دریابیم شیوه استناد و استدلال فقها به آیات و روایات چگونه است و آنچه که به نام حکم شرعی استنباط می‌کنند از چه میزان اعتبار برخوردار است.
تا اینجا بر ما معلوم گشت که قرآن مجازات مرتکبین فحشا را نگهداری در خانه (برای زنان) و آزار و اذیت (برای مردان) دانسته است. درباره اینکه آیا مقصود از فحشا در این آیات زناست یا اعم از آن، اختلاف نظروجود دارد. روایات موجود در این‌باره نیز کمک چندانی به فهم دقیق قرآن نمی‌کند. چنانکه ملاحظه شد آیت‌الله خوئی علیرغم روایات متعدد، قائل به نسخ این آیات نیست، زیرا روایات مذکور عقل وی را مجاب و قانع نمی‌سازد. مجازات دیگری که در قرآن برای زنا صریحاً آمده است (اعم از مرد و زن) صد تازیانه است. قرآن اشاره‌ای به مجازات سنگسار ندارد، درحالی‌که فقها سنگسار را حکم شرعی و مجازات قطعی زنا‌کاری می‌دانند که دارای احصان است، یعنی زنا‌کاری که همسر دائم دارد و منعی از معاشرت با همسر برای وی وجود ندارد. حال این پرسش مطرح می‌شود که سنگسار چگونه به عنوان مجازات شرعی به فقه‌ راه یافته است و سند آن چیست؟
سند سنگسار
درباره اینکه پیامبر اسلام مجازات سنگسار را وضع و یا اجرا کرده باشد سند قطعی ومعتبر در دست نیست. فقها همچون مواردی که قبلاً به آنها اشاره شد به مجموعه‌ای از روایات استناد می‌کنند که این روایات خالی از اشکال نیستند. پیش از ورود به هر بحثی دراین‌باره بهتر است ابتدا به روایاتی که برای مجازات سنگسار به آنها استناد می‌شود اشاره کنیم. برخی روایات حاکی از آن است که زناکار دارای احصان، رجم می‌شود ولی تازیانه نمی‌خورد. در یکی از این روایات، راوی سخن امام را چنین تفسیر کرده که برای یک گناه نمی‌توان دو حد (رجم و تازیانه) قائل شد، این در حالی است که برخی روایات رجم و صد تازیانه را مجازات زناکار دارای احصان دانسته است. فقها روایاتی را که مجازات محصن را فقط رجم دانسته گاه حمل بر تقیه کرده‌اند، درحالی‌که علت تقیه معلوم نیست و معمولاً هرگاه که تعارضات موجود را نمی‌توانند حل کنند تقیه را به عنوان یک راه حل مطرح کرده از این تعارضات عبور می‌کنند. در روایاتی آمده که زناکار فاقد احصان فقط صد تازیانه می‌خورد و زناکاری که همسر دارد ولی با او معاشرت نکرده و بدین ترتیب فاقد احصان است افزون بر آن که صد تازیانه می‌خورد تبعید نیز می‌شود.
در روایاتی دیگر به‌طور مطلق آمده است که پیرمرد و پیرزن (در صورت ارتکاب زنا) صد تازیانه خورده رجم می‌شوند و مرد و زن ازدواج نکرده صد تازیانه خورده یکسال تبعید می‌شوند. این در حالی است که بر خلاف روایات موجود، فقها برای زن زناکار قائل به مجازات تبعید نیستند.
در روایات دیگر مجازات پیرمرد و پیرزن متفاوت دانسته شده مثلاً آمده است که علی(ع) پیرمرد و پیرزن (زناکار) را صد تازیانه زده، رجم کرد. محصن و محصنه را (فقط) رجم کرد. زن و مرد ازدواج نکرده را تازیانه زد و یکسال تبعید نمود. این در حالی است که در روایتی دیگر چنین آمده است: «روزی عمر با پنج نفر که آنان را در حال زنا گرفته بودند آمد و امر کرد که بر آنان حد اقامه شود. علی در آنجا حاضر بود گفت: ‌ای عمر حکم آنان چنین نیست. عمر گفت: تو بر آنان حد اقامه کن. علی اولی را جلو آورد و گردن او را زد، دومی را رجم کرد، سومی را حد زد، چهارمی را نصف حد زد و پنجمی را تعزیر کرد. عمر متحیر شد و مردم تعجب کردند. عمر پرسید ‌ای ابا الحسن برای پنج نفر در موضوعی واحد، پنج حد متفاوت اجرا کردی! علی گفت: اولی ذمی بود که از ذمه خارج شد و حد او جز شمشیر نیست، دومی مرد محصن بود که حد او رجم است. سومی محصن نبود که حد او تازیانه است. چهارمی برده است که نصف حد به او زدیم و پنجمی مجنون بود (که حد از او ساقط است).(۸) این روایت بیشتر به داستان شبیه است و به نظر می‌رسد راوی برای بیان مجازات‌های مختلف زنا چنین داستانی را ساخته است. اینکه پنج نفر مرد زناکار را در حال زنا گرفته باشند و عمر بدون توجه به شرایط آنان برای همه مجازات یکسان تعیین کرده و در این میان از زنانی که با این مردان زنا کرده‌اند خبری نیست، به قصه و داستان شبیه است. در هر حال این داستان به عنوان یکی از روایات مورد استناد در کتاب معتبر روایی شیعه آمده است. روایاتی که در وسایل‌الشیعه آمده معمولاً روایاتی است که از فیلترهای متعدد رد شده و راویان آنها مورد اطمینان فقهای شیعه می‌باشند. این روایت صرف نظراز محتوای آن که به نظر معقول و قابل قبول نمی‌رسد دارای نکاتی قابل توجه است. مطمئناً عمر پیش از صدور دستور برای اقامه حد آنان را محاکمه کرده، شهود متعدد (چهار شاهد) بر آنان شهادت داده‌اند. چگونه عمر در طول محاکمه متوجه شرایط متفاوت پنج مرد زناکار نشده برای همه آنان یک مجازات تعیین کرده و آن را حد زنا دانسته است. هنگامی که علی(ع) مجازات‌های متفاوت را تعیین می‌کند عمر و مردم تعجب می‌کنند. از این روایت چنین فهمیده می‌شود که مردم از مجازاتی که عمر تعیین کرد و از قرائن فهمیده می‌شود که آن مجازات صد تازیانه بوده تعجب نکردند اما از مجازات‌های دیگر تعجب کردند. به نظر می‌رسد مردم با مجازات‌های دیگر برای زنا آشنا نبودند. در صدر روایت اشاره می‌کند که عمر دستور داد بر آن پنج نفر حد اقامه شود. در ذیل روایت نیز درباره مجازات فرد غیرمحصن، لفظ حد را به‌کار می‌برد و درباره چهارمی که برده است به نصف حد اشاره می‌شود.
بدین ترتیب فهمیده می‌شود که لفظ حد در ذیل روایت به معنای صد تازیانه به کار رفته و این همان مجازاتی است که در صدر روایت، عمر به آن امر کرد. در این روایت مجازات محصن فقط رجم است و نه تازیانه و رجم، به مجازات تبعید نیز اشاره‌ای نشده است. فقها بر اساس اینگونه روایات مجازات‌های هشت‌گانه‌ای را برای زناکار در منابع فقهی آورده‌اند. بسیاری از آنان مجازات زناکار محصن را رجم و صد تازیانه می‌دانند. در منابع فقهی آمده است که مجازات مرد بالغ محصنی که با دختر بچه یا زن دیوانه‌ای زنا کند صد تازیانه است، اما مجازات مرد بالغ غیرمحصنی که با زن عاقله و بالغه‌ای زنا کند صد تازیانه همراه با تراشیدن سر و تبعید است.
این فتاوا از این دست روایات به دست آمده است. در این فتاوا مجازات مردی که دارای احصان است و با دختر بچه و یا زن دیوانه‌ای زنا کرده کمتر از مجازات مردی است که احصان ندارد و با زن بالغه و عاقله‌ای زنا کرده است. درحالی‌که در مورد اول مردی که دارای احصان است به دلیل دارا بودن احصان به طور منطقی باید مجازاتش بیشتر باشد. او علاوه بر زنا در حال احصان، دختر بچه و یا زن دیوانه را فریب داده و این خود جرمی بزرگ و اضراری جبران ناپذیر است، درحالی‌که در صورت دوم مرد از یک‌سو فاقد احصان بوده، از سوی دیگر با زنی عاقله و بالغه و با رضایت او زنا کرده است. عجیب است که مجازات اولی کمتر از مجازات دومی است. فقها در واقع به دلیل تعارضات میان روایات می‌کوشند خود به تفسیر آنها بپردازند و با این تفاسیر برخی روایات را بر برخی دیگر حمل می‌کنند، آن‌گاه در این میان فتاوایی ظاهر می‌شود که گاه با عقل و منطق سازگار نیست. ما نمی‌خواهیم به تحلیل یکایک روایات بپردازیم، بحث ما در مورد سنگسار و مستندات آن است و با بیان روایات می‌خواهیم به این نتیجه برسیم که آیا با این گونه روایات و مستندات می‌توان سنگسار را حکم شرعی خواند؟ روایتی که به تفصیل آن را بیان کردیم نشان می‌دهد که مردم با مجازاتی غیر از صد تازیانه برای زناکار آشنا نبوده‌اند و دیگر مجازات‌ها، آنان را شگفت‌زده کرده است. مهم‌تر از روایاتی که درباره رجم به آنها اشاره شد روایاتی هست که در آنها ادعا شده مجازات رجم در قرآن آمده است. حاصل این روایات آن است که آیه‌ای از قرآن که درباره رجم زناکار بوده حذف شده است. در وسایل‌الشیعه در این باره دو روایت آمده است. در روایتی «سلیمان ابن خالد می‌گوید: از ابی عبدالله پرسیدم که آیا رجم در قرآن آمده است؟ امام گفت: بله. گفتم: چگونه؟ گفت: الشیخ و الشیخه فارجموهما البتّه فانّهما قضیا الشهوه» یعنی پیرزن و پیرمرد را البته رجم کنید که آنها شهوترانی کرده‌اند.
در روایتی دیگر عبدالله بن سنان از ابی عبدالله نقل می‌کند که رجم در قرآن به این شکل آمده است: «اذا زنی الشیخ و الشیخه فارجموهما البتّه فانهما قضیا الشهوه.» در منابع روایی اهل سنت نیز‌ آمده که عمر بن خطاب ادعا کرد که آیه رجم در قرآن بوده است. در «الموطّأ» مالک طی روایتی طولانی و مفصل آمده که عمر بن خطاب گفت: «مبادا آیه رجم را از بین ببرید و کسی بگوید که در کتاب خدا دو حد وجود ندارد. پیامبر رجم کرد ما نیز رجم می‌کنیم. قسم به کسی که جان من در دست اوست اگر مردم نمی‌گفتند که عمر به کتاب خدا افزود می‌نوشتم: (الشیخ و الشیخه فارجموهما البتّه) و ما این را خواندیم.»(۹) هیچ‌یک از شیعه و اهل سنت این ادعا را که در قرآن آیه رجم وجود داشته، نپذیرفته‌اند. منابع تاریخی و روایی حاکی از آن است که عمر بن خطاب اصرار بر اجرای رجم داشت، تا آنجا که ادعا می‌کرد رجم در قرآن آمده و او خود آن آیه را خوانده است. حال با توجه به مجموع آیات و روایاتی که درباره مجازات زنا و رجم به ذکر آنها پرداختیم به بحث و تحلیل پیرامون موضوع می‌پردازیم.
رجم، سنتی غیراسلامی
در مجموعه روایاتی که در باب مجازات زنا آمده روایتی را نقل کردیم مبنی بر اینکه آیات ۱۵ و ۱۶ سوره نساء نسخ شده است. این روایت خبر واحد است و چنانکه آیت‌الله خوئی نیز معتقد است نسخ قرآن با خبر واحد ثابت نمی‌شود، چنانکه آیه‌ای جدید با خبر واحد به قرآن افزوده نمی‌شود. با چنین اعتقادی این ادعا که آیه رجم در قرآن بوده رد شده است. اگرچه فقها ادعای وجود آیه رجم را نپذیرفتند اما با خبر واحد عملاً قائل به نسخ آیات ۱۵ و ۱۶ سوره نساء شده‌اند. به همین جهت در منابع فقهی مجازات نگهداری در خانه و آزار و اذیت نسبت به کسانی که مرتکب زنا یا لواط می‌شوند دیده نمی‌شود، حال آنکه این مجازات‌ها از آیات قرآن به دست می‌آید.
از دیگر سو چنانکه بیان شد در منابع روایی شیعه توسط راویانی که شیعیان روایات آنان را قبول دارند و معتبر می‌دانند به امامان شیعه این ادعا نسبت داده شده که آیه رجم در قرآن بوده است. فقها و نیز دانشمندان علوم قرآنی این روایات را علی‌رغم اعتبار راویان آن نپذیرفته‌اند. چگونه است که با خبری واحد آیات قرآن نسخ می‌شود و خبرهای دیگر پذیرفته نمی‌شود و چگونه است که مجازات تصریح شده در قرآن ترک می‌شود و مجازاتی از خارج قرآن با مستنداتی مناقشه برانگیز جایگزین آن می‌گردد؟
اخبار آحادی که حکایت از مجازات رجم دارند چنانکه دیدیم متفاوت و قابل مناقشه هستند. این اخبار نیز توسط راویانی نقل شده که اعتبار آنان همانند راویان روایات مردود است، یعنی روایاتی که در آنها ادعا شده که آیه رجم در قرآن وجود داشته است. همانطور که گفته شد علی‌رغم وجود روایات متعدد، آیت‌الله خوئی قائل به نسخ آیات ۱۵ و ۱۶ سوره نساء نشده است، این در حالی است که بسیاری از مفسرین و فقها قائل به نسخ این آیات شده‌اند. در رابطه با مطالبی که بیان شد چند پرسش مهم مطرح می‌شود؛ نخست آن‌که چرا فقها قائل به نسخ آیات مذکور در باب مجازات فحشا شده‌اند؟ دیگر آن که منشأ پیدایش روایاتی که مدعی است آیه رجم در قرآن بوده چیست؟ و پرسش دیگر آن که علت پیدایش مجازات رجم در منابع فقهی کدام است؟
در پاسخ به پرسش‌های بالا باید گفت از آن جا که فقها نتوانسته‌اند میان مجازات‌های تصریح شده درآیات ۱۵ و ۱۶ سوره نساء و مجازات تازیانه از یک سو و رجم که در روایات آمده از سوی دیگر جمع کنند قائل به نسخ این آیات شده‌اند، درحالی‌که دلیل معتبر برای نسخ وجود ندارد. دلیل مهم دیگر برای اعتقاد به نسخ این آیات رویه معمول فقها در بذل توجه فوق‌العاده به سنت است. آنان در استنباط احکام شرعی اخبار آحاد را با این همه تشتت و ضعف در اعتبار، به آیات قرآن ترجیح داده، مقدم می‌دارند و با تخصیص و تقیید آیات قرآن با این‌گونه اخبار آحاد، رویه خود را توجیه می‌کنند. اخباری‌گری در تاریخ فقه به جایی رسید که برخی معتقد شدند ما قرآن را به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم درک کنیم و حتی قرآن متروک و اخبار و احادیث، جایگزین آن شد. نفوذ این جریان فکری در فقه عیان و آشکار است که بحثی مفصل می‌طلبد.
درباره منشأ پیدایش مناقشات درباره رجم و این ادعا که در قرآن آیه رجم وجود داشته، با توجه به قرائن موجود می‌توان گفت که رجم مجازاتی اسلامی نیست، اسلام این مجازات را نیاورد. به نظر می‌رسد افرادی پس از پیامبر کوشیدند مجازات رجم را اجرا کنند و با مخالفت مردم روبه‌رو شدند. درباره این که چه کسی کوشیده مجازات رجم را وارد اسلام کند و آن را توجیه نماید، سند قطعی در دست نیست. منابع تاریخی نشان می‌دهد که عمر بن خطاب بر این امر اصرار داشته است. اگر رجم در زمان پیامبر اجرا شده بود قطعاً همه مردم روستای کوچک مدینه از آن آگاه می‌شدند و دیگر نیازی به توجیه آن و اصرار بر اجرای آن وجود نداشت. شواهد نشان می‌دهد که رجم در زمان پیامبر اجرا نشده است، از همین‌رو پس از پیامبر مردم نسبت به اجرای آن اعتراض کرده‌اند. البته همان‌طور در روایتی از «الموطأ» آمده این احتمال وجود دارد که پیامبر حکم رجم را نسبت به یهودیان با توجه به آیین آنان صادر کرده باشد. همچنین ممکن است یهودیان در زمان پیامبر در مدینه مجازات سنگسار را اجرا کرده باشند و بدین ترتیب این سنت با توجه به مشکلاتی که در نقل و ثبت سنت وجود داشته، با سهل‌انگاری به اسلام منتسب شده باشد. در همین رابطه می‌ توان به استدلال شافعی درباره وجوب رجم اشاره کرد. وی با توجه به این که پیامبر نسبت به دو یهودی براساس تورات حکم رجم نمود، افزون بر این که نتیجه می‌گیرد اجرای رجم بر اهل کتاب واجب است معتقد است که رجم بدین‌ترتیب جزء شریعت پیامبر نیز شده است (به نقل از اصول سرخسی، جلد ۲، ص ۱۰۰). به نظر می‌رسد رجم بدین ترتیب و با توجه به تعریف گسترده سنت، به سنت و از آنجا به فقه راه یافته است. (درباره تعریف سنت توسط اصولیون می‌توان به‌طور جدی مناقشه کرد. همچنین در این‌که آیا با رجم دو یهودی در صورت صحت خبر، این فعل پیامبر جزئی از شریعت آن حضرت شده باشد می‌توان بحث کرد بویژه که قرآن درباره زنا، خود مجازات‌هایی را بیان کرده است.)
مدافعان این شیوه مجازات کوشید‌ه‌اند آن را به اسلام نسبت دهند. مناقشات تا بدان حد سخت بوده که حتی مجبور به طرح این ادعا شده‌اند که رجم در قرآن وجود داشته است. به احتمال قوی این ادعا برای مجاب کردن مردم و مخالفان رجم مطرح شده است. قرائن موجود در روایتی که از وسایل‌الشیعه نقل شد نیز گویای همین نکته است.آن روایت نیز بیانگر آن است که مردم مجازاتی دیگر جز تازیانه را برای زنا نمی‌شناختند. هنگامی که قرائن مختلف را کنار یکدیگر می‌گذاریم به این نتیجه می‌رسیم که رجم وارد زندگی مسلمانان شده است. مدافعان آن کوشیده‌اند ادعای وجود رجم در قرآن را، هم به بزرگان اهل سنت نسبت دهند و هم به بزرگان شیعه. پس از پیامبر بویژه پس از گسترش اسلام، امور مردم به دست والیان متعدد افتاد که بسیاری از آنها مردمانی بیابانی، بی‌سواد و مأ‌نوس با آداب و سنن جاهلی بودند. کتب تاریخی روایتگر حوادث بسیاری در این رابطه است. اعراب بیابان‌نشین حجاز مسلماً در طول ده سال حیات پیامبر در مدینه دست از همه آداب و سنن و افکار جاهلی برنداشتند، بویژه آنکه بسیاری از آنها در اواخر دوره حیات پیامبر به اسلام گرویدند. پیش از این بار‌ها اشاره کردیم که زنا در میان اعراب حجاز بسیار رایج بود. روزی «طفیل بن عمرو بن طریف الدوسی» نزد پیامبر آمد و مسلمان شد. او گفت که در قبیله دوس، زنا و ربا بسیار رایج است. پیامبر برای هدایت آنان دعا کرد. درباره مغیره‌‌بن شعبه نیز که والی عمر در بصره بود آمده است که وی زنا کرد و پس از آن برای اقامه نماز صبح به مسجد رفت و به عنوان امام جماعت جلوی مردمان ایستاد که شا‌هدان زنا با او دعوا کرده، وی را نزد عمر بردند.(۱۰)
زیاد‌بن‌ابیه‌ دبیر مغیره، یکی از چهار شاهد بود. او به گونه‌ای شهادت داد که مغیره از مجازات رهایی یافت. در منابع تاریخی از مغیره به عنوان یکی از اصحاب بزرگ پیامبر یاد شده است. قرائن نشان می‌دهد که پس از اسلام نیز زنا رواج داشته است. شاید عمر‌بن خطاب برای بازداشتن مردم از ارتکاب زنا مجازات سخت رجم را وضع کرده باشد. یهودیان نیز که در کنار مسلمانان می‌زیستند قائل به چنین مجازاتی برای زناکار بودند. در هر حال مجموعه این روایات نمی‌تواند مستندی مطمئن و معتبر برای شرعی خواندن مجازات سنگسار باشد. بسیاری از فقها مانند سید مرتضی، ابن زهره و ابن ادریس خبر واحد را معتبر ندانسته‌اند. در میان متأخرین نیز آیت‌الله خوئی خبر واحد را بویژه در امور مهم، معتبر نمی‌داند. آیا اسلام چیزی را مهم‌تر از خون و جان انسان‌ها دانسته است؟ در صورتی که معتقد باشیم حفظ جان و خون انسان‌ها بر همه چیز مقدم است و یا آن را از امور مهم بدانیم، نمی‌توانیم با این اخبار آحاد، که به نمونه‌هایی از آنها اشاره شد مجازات رجم را ثابت و اجرا کنیم.
از بحث‌های گذشته درمی‌یابیم که:
۱ـ رجم در قرآن به عنوان مجازات زنا و مجازات هیچ جرم دیگر نیامده است.
۲- اسلام بی‌تردید برای جان و خون انسان‌ها بیش از هر چیز ارزش و احترام قائل است.
۳- با خبر واحد امور مهم ثابت نمی‌شود.
۴- حفظ خون و جان انسان‌ها از مهمترین امور است.
۵- اخبار مربوط به رجم از جمله اخبار آحاد بوده، محتوای این اخبار قابل مناقشه است.
۶- فقها روایات مربوط به ادعای وجود آیه رجم در قرآن را به درستی نپذیرفته‌اند، درحالی‌که راویان این روایات، روایات دیگر را نیز نقل کرده‌اند.
هنگامی که در روایات موجود درباره یک موضوع مهم که به جان و آبروی انسان بازمی‌گردد این همه اختلاف و مناقشه وجود دارد، اعتبار آن روایات عقلاً ساقط می‌گردد و نمی‌توان به آنها استناد کرد، بویژه برای صدور حکم شرعی. افزون بر آنچه در ردّ مجازات رجم بیان شد باید افزود که روایات رجم مخالف با قرآن است و این مهمترین دلیل برای رّد این دست روایات است. اما دلیل مخالفت این روایات با قرآن این است که آیات ۱۵ و ۱۶ نساء نسخ نشده است و دلیل معتبری در این رابطه در دست نیست. با توجه به عدم نسخ این آیات، مجازات ارتکاب فحشا برای زنان (و چنانکه فقها و مفسرین در تعبیر آیه ۱۵ گفته‌اند) بویژه زنان شوهر‌دار، نگهداری در خانه است. حتی آیه قرآن برای رهایی از این مجازات وعده راه نجات را می‌دهد، که به نظر می‌رسد آن راه نجات، توبه و بازگشتن از ارتکاب حرام است. از آنجا که مجازات زنای محصنه در قرآن نگهداری در خانه آمده است، مجازات رجم با آن مخالفت دارد. شیخ انصاری در رسائل در مفهوم مخالفت با کتاب می‌گوید: «عنوان مخالفت در جایی صادق است که دو دلیل درباره یک موضوع حاکی از دو حکم مخالف باشد.» چنانچه نسخ آیه ۱۵ نساء را نپذیریم بی‌تردید روایاتی که به عنوان دلیل رجم به آنها استناد می‌شود با این آیه در تعارض خواهد بود و به همین دلیل این روایات مردود است. فقها نیز شاید برای دفع این تعارض از یک‌سو و ترجیح روایات و اخبار بر قرآن از سوی دیگر قائل به نسخ آیه ۱۵ و ۱۶ شده‌اند. آیه ۱۶ نساء نیز حکم لواط را آزار و اذیت به نحوی که مردم خود مناسب و مفید و بازدارنده می‌دانند، دانسته‌ است. روایات مربوط به مجازات لواط نیز با این آیه در تعارض قراردارد، زیرا دلیلی معتبر برای نسخ این آیه نیز وجود ندارد. حتی اگر برخی ادله نسخ این آیات را بپذیرند، با توجه به اینکه برخی دیگر نسخ را نپذیرفته‌اند نمی‌توان به طور قطع قائل به نسخ شد و با ادله‌ای مشتبه مجازات سختی مانند رجم و یا قتل و مانند آن را ثابت نمود، زیرا در هر حال روایات مذکور از جهات گوناگون اعم از ضعف آنها به دلیل اینکه خبر واحدند و از نظر معنا و مضمون و نیز مخالفت با قرآن قابل مناقشه می‌باشند. پر واضح است که هیچ مجازاتی بویژه مجازات‌هایی که جان انسان‌ها را تهدید کند با ادله غیر قطعی ثابت نمی‌شود.
حال با توجه به موارد یاد شده چگونه مجازاتی مانند رجم ـ رجمی که به کشته‌شدن می‌انجامد ـ به منابع فقهی راه یافته است؟
رویه فقها نشان می‌دهد که آنان به روایات، بیش از قرآن اهمیت می‌دهند، آنان حتی در مواجهه با روایات گوناگون در یک موضوع به روایات خاصی گرایش می‌یا‌بند و می‌کوشند گرایش‌های خود را توجیه کنند. موضوع مهم در این‌جا این است که گرایش فقها به کدام دسته از روایات بیشتر است و چرا؟ مثلاً درحالی‌که با آیات قرآن و روایات موجود می‌توان اثبات کرد که دیه و ارزش جان همه انسان‌ها با هم برابر است، چرا فقها تمایل دارند عدم برابری را ثابت و توجیه کنند؟ و یا مثلاً وقتی که با توجه به عدم وجود رجم در قرآن و تشتت و مناقشه برانگیز بودن روایات رجم و ادله عقلی، این مجازات را می‌توان رد کرد، چگونه است که فقها می‌کوشند، ثابت کنند این مجازات مشروع بوده و فراتر از آن، حکم شرعی است؟ در بحث پیرامون اعتبار و حجیت خبر واحد، می‌بینیم که اصولیون و فقها ابتدا حجیت خبر واحد را مفروض گرفته، سپس به دنبال اثبات و توجیه آن می‌روند. هنگامی‌که هیچ‌یک از ادله اعم از قرآن، سنت و عقل نتوانست این ادعا را ثابت کند و هر یک با اشکالاتی روبه‌رو بود باز هم کوشیده و طریق دیگری را برای توجیه ادعای خود جست‌وجو می‌کنند، مثلاً ملاحظه می‌شود آنجا که قرآن، سنت و بنای عقلا نمی‌تواند حجیت خبر واحد را اثبات کند، نهایتاً برخی برای برون رفت از بن‌بست به وجود آمده عمل اصحاب را دلیل برای حجیت قرار دادند. ذهن فقها معمولاً متوجه موضوعات عبادی است. تصور اینکه سنت که مبتنی بر اخبار آحاد است بی‌اعتبار شود و به تبع آن احکام عبادات مخدوش و تعطیل گردد، برای آنان دشوار و سخت است. آنان موضوعات گوناگون را نیز از یکدیگر تفکیک نکرده‌اند و با روایات مربوط به همه موضوعات اعم از نماز واجب و مستحبی و غسل‌های واجب و مستحبی تا نماز میت و یا قصاص و دیات و حدود ـ صرف‌نظر از میزان اهمیت موضوعات ـ یکسان برخورد می‌کنند. حتی می‌توان گفت که فقها در برخورد با روایات مربوط به طهارت و نماز، دقت بسیار بیشتری نسبت به روایات قصاص و حدود و مانند آن مصروف داشته‌اند. فقها خالی الذهن به سراغ ادله نمی‌روند، بلکه ابتدا مفروض را در ذهن به طور مسلم دارند و می‌کوشند با ادله به اثبات آن و به عبارت دیگر به توجیه آن بپردازند، از همین‌روست که در کیفیت استفاده آنان از آیات و روایات، ابهامات و پرسش‌های گوناگونی وجود دارد. اینکه پیش‌فرض ذهنی آنان چگونه شکل گرفته است، خود موضوعی مهم و قابل بحث است.
بررسی تاریخ اسلام و زندگی مسلمانان و نحوه شکل‌گیری و انتقال سنت و کیفیت شکل‌گیری فقه نشان می‌دهد که بسیاری از احکام، قوانین و مقررات، اعتقادات و آداب و سنن، نسل به نسل و سینه به سینه به آیندگان انتقال یافته است. بانی بسیاری از این آداب و سنن و قوانین، اسلام نبوده، بلکه بسیاری از آنها در جاهلیت حجاز ریشه دارد و مسلمانان پس از اسلام نیز از این سنت‌های کهن و دیرین دست برنداشتند. ریشه برخی سنن در اعمال و رفتار خلفا و والیان اموی و عباسی است. زندگی مسلمانان از یکدیگر جدا نبوده و صف‌بندی‌های سیاسی شیعه و سنی زندگی اجتماعی آنان را از هم جدا نکرد، از این‌رو قوانین و آداب و سنن آنان نیز متفاوت از یکدیگر نبود. همان‌طور که اصولیون نهایتاً استدلال می‌کنند، از آنجا که گذشتگان به خبر واحد عمل می‌کردند پس ما نیز به آن عمل می‌کنیم، می‌توان گفت که پیش‌فرض‌های دیگر نیز در ذهن آنان چنین شکل گرفته است، مثلاً درباره رجم دلیل قطعی وجود ندارد اما سینه به سینه نقل شده که در زمان پیامبر رجم انجام گرفته است. فقها با این پیش‌فرض به سراغ ادله رفته، رجم را توجیه می‌کنند، درحالی‌که اگر خالی الذهن به سراغ ادله رویم چنین موضوع مهمی را نمی‌توانیم اثبات کنیم. نقل آداب و سنن از نسل اولیه مسلمانان و عمل به آن نیز فاقد اعتبار و حجیت است. در موضوعاتی که ضرر و زیانی به دنبال ندارد و از سوی دیگر با عقل نیز در تنافی نیست شاید بتوان به آداب و سنن مسلمانان اولیه اعتنا کرد، مثلاً در اقامه نماز میت یا انجام غسل جمعه و مانند آن. اما عقلاً در موضوعاتی مانند رجم و یا هر مجازات دیگر و نیز قصاص و دیات نمی‌توان این‌گونه عمل کرد. پیشتر گفتیم که در میان فقهای معاصر آیت‌الله خوئی خبر واحد را در امور مهم معتبر نمی‌داند، اما از سوی دیگر رجم را قبول دارد و می‌گوید که با سنت قطعیه ثابت شده است. این در حالی است که اخبار مربوط به رجم نیز اخبار آحادند. به نظر می‌رسد آنچه که آیت‌الله خوئی و یا دیگر فقها پیش از مراجعه به ادله و تحلیل و بررسی آنها آن را سنت قطعیه می‌خوانند همان آداب و سننی است که سینه به سینه و نسل به نسل نقل شده و تکرار آن بویژه از سوی فقها و عدم تلاش آنان برای بازنگری در ادله، پیش‌فرض‌هایی را به طور مسلم در اذهان به وجود آورده است.
در بررسی دیگر موضوعات مهم نیز به همین نکته می‌رسیم، مثلاً درباره ارتداد در قرآن کریم مجازاتی ذکر نشده و عقلاً نیز نمی‌توان برای باور و اعتقاد به چیزی یا عدم اعتقاد به آن چیز، کسی را مجازات کرد، زیرا مجازات به عمل تعلق می گیرد ونه غیر آن. اما فقها تا آنجا در باب ارتداد پیش رفته‌اند که حتی اعتقاد به باور‌های یک مذهب خاص مانند شیعه را نیز از ضروریات دین دانسته و خروج از آن را ارتداد خوانده‌اند و برای آن مجازات مرگ تعیین نموده‌اند. تعیین مجازات مرگ برای جرایمی که قرآن مجازات آنها را مرگ ندانسته، با قرآن منافات دارد و ادعای تقیید و تخصیص و نسخ آیات قرآن با اخبار و احادیثی با این میزان از اعتبار، وجاهت علمی و عقلی ندارد. طبق نظر آیت‌الله خوئی آیه ۱۶ سوره نساء درباره لواط است، که مجازات آن آزار و اذیت و شماتت بیان شده است، درحالی‌که در منابع فقهی مجازات آن را مرگ دانسته‌اند.
در اینجا بر این نکته تأکید می‌شود آنچه که دارای سند قطعی شرعی نیست نمی‌تواند منتسب به شرع گردد. درباره مجازات زنا و فحشا آنچه قابل استناد است آیات قرآن است، که این آیات نیز با یکدیگر قابل‌جمع‌اند. نیاز نیست آیه جَلد را ناسخ آیات دیگر بدانیم. هدف اسلام بازداشتن مردم از منکرات و اعمال زشت بوده است و نه کشتن آنان به دلیل ارتکاب اعمال منکر. کشتن انسان‌ها به دلیل ارتکاب عمل زشت با اصل هدایت منافات دارد. قرآن درباره زنانی که مرتکب فحشا می‌شوند توصیه می‌کند که در خانه نگهداری شوند تا شاید بدین‌ترتیب از این رفتار خود دست بردارند.
از فحوای آیه ۱۵ نساء چنین فهمیده می‌شود که قرآن این مجازات را نیز سخت می‌داند، از این‌رو وعده می‌دهد که شاید خداوند راه نجاتی قرار دهد. درباره مردانی که مرتکب لواط می‌شوند نیز توصیه می‌کند که آنان را به شیوه متعارف آزار دهند تا از رفتار خود دست بردارند. این که قرآن شیوه خاصی از آزار و اذیت را بیان نکرده حاکی از آن است که انتخاب شیوه را به مردم واگذار کرده است. از سوی دیگر آیه جَلد (تازیانه) درباره مرد و زن زناکار آمده است.
آیت‌الله خوئی معتقد است که تازیانه زدن نمی‌تواند راه نجاتی باشد که خداوند در آیه ۱۵ سوره نساء وعده داده است. به نظر می‌رسد با توجه به اینکه هدف اصلی از مجازات مرتکبین فحشا بازداشتن آنان از ارتکاب عمل زشت است این راه‌های متعدد به مردم پیشنهاد شده تا آنان هر یک به فراخور حال مجرم یا گناهکار، او را از عمل زشت بازدارند. حتی می‌توان آیه ۳۴ نساء را نیز مرتبط با دیگر آیات مورد بحث دانست، در ذیل این آیه آمده است که زنان صالح و شایسته، زنان پرهیزکاری هستند که در غیبت شوهران خود حفظ می‌کنند آنچه را که خداوند به حفظ آن امر کرده است و اما زنانی که از نافرمانی آنان می ترسید باید آنان را نصیحت کنید (اگر از کار خود دست برنداشتند) از آنان دربستر دوری کنید و (باز اگر از کار خود بازنایستادند) آنان را بزنید. اگر اطاعت کردند دیگر نسبت به آنها حق ستم ندارید، همانا خداوند بزرگوار و عظیم‌الشأن است.
در خطبه حجـه‌الوداع از پیامبر نقل شده که به مردم فرمود اگر زنان مرتکب فحشا شدند آنان را نصیحت کنید، چنانچه اطاعت نکردند در بستر از آنان دوری گزینید و باز اگر دست از کار خود برنداشتند آنان را بزنید و اگر مطیع شدند هیچ حقی بر آنان ندارید. این روایت قرینه‌ای است برای این معنا که مقصود از زنانی که در غیاب شوهران خود آنچه را که باید حفظ نمی‌کنند، زنانی هستند که مرتکب فحشا می‌شوند و یا احتمال دارد که مرتکب فحشا شوند. چنانکه می‌بینیم قرآن راه‌های گوناگونی را توصیه می‌کند که شاید با استفاده از این شیوه‌ها زنان و مردان از فحشا دست بردارند. شاید بتوان گفت که مجازات‌های مندرج در آیه ۳۴ سوره نساء مقدم بر مجازات حبس و نگهداری در خانه است. قرآن برای حبس زن در خانه، شهادت چهار شاهد بر ارتکاب فحشا را لازم دانسته است.
از فحوای آیات می‌توان چنین فهمید که استفاده از راه‌های گوناگون بازدارنده، ناظر بر شرایط شخص زشتکار است. مجازات صد تازیانه شدیدترین مجازاتی است که می‌توان آن را درباره کسی اعمال کرد که سایر مجازات‌ها مانند نصیحت شوهر و دیگر اقدامات او و نیز نگهداری در خانه بازدارنده نبوده است. حتی آیات مربوط به ملاعنه را نیز می‌توان با آیات مذکور مرتبط دانست. آیات ملاعنه حاکی از آن است که اگر مردی، زن خود را متهم به زنا کرد اما شهودی نداشت و یا فرزند خود را نفی نمود در صورت اطمینان نسبت به ادعای خود می‌تواند زن را به ملاعنه دعوت کند. در صورتی که زن به زنا اقرار نکرد و حاضر به ملاعنه شد طرفین طی تشریفاتی یکدیگر را لعن می‌کنند و از هم برای همیشه جدا می‌شوند، فرزند نیز به مادر انتساب می‌یابد. گاه مردانی به پیامبر شکایت می‌کردند که همسرانشان مرتکب زنا می‌شوند و درباره حکم قتل زنان خود سوال می‌کردند. روایات حاکی از آن است که حتی مردی که زن خود را با مرد دیگر در بستر ببیند، حق کشتن آنان را ندارد، زیرا در صورت قتل، قصاص خواهد شد. درواقع تهدید به قصاص برای بازداشتن مردان از قتل همسران خود است، فقها نیز همین‌گونه فتوا داده‌اند. این قرائن و شواهد نشان می‌دهد که زنا در میان مسلمانان اولیه از پیش از اسلام و حتی پس از آن رواج داشته است و اسلام کوشیده مردمان را از این عمل زشت بازدارد. اما جواز قتل و مرگ را صادر نکرده است، بویژه از آن جهت که در صورت صدور جواز قتل، بیشتر، زنان قربانی می‌شدند زیرا مردان بر زنان سلطه داشتند و با توجه به آداب و سنن جاهلی ارتکاب زنا را برای زنان زشت‌تر می‌دانستند، درحالی‌که مردان زنان متعددی داشتند و حقوق آنان را به خوبی ادا نمی‌کردند و با وجود داشتن زنان متعدد مرتکب زنا نیز می‌شدند. با توجه به مجموع آنچه که بیان شد و با توجه به عدم نسخ آیات ذکر شده و ضعف روایات مربوط به رجم نمی‌توان رجم را مجازاتی شرعی دانست. حتی اگر با هر استدلالی فقها بخواهند به این روایات استناد کنند نمی‌توانند مدعی شوند که این روایات و استدلال‌ها غیر قابل مناقشه است. ورود مناقشه در این ادله به معنای ورود شبهه در آنهاست، و دراین‌باره اختلافی نیست که حدود، بویژه حدودی که تهدیدکننده جان انسان است با شبهه ساقط می‌شود.
شاید با توجه به مناقشاتی از این دست و عدم اطمینان به ادله حدود و نیز لزوم احتیاط نسبت به جان انسان‌هاست که برخی فقها اقامه حدود را به‌وسیله فقها جایز ندانسته‌اند و آن را از اختیارات پیامبر و ائمه خوانده‌اند. طبرسی از جمله این فقهاست. محقق حلی نیز در شرائع‌الاسلام بر همین عقیده است و عقیده کسانی که معتقدند حدود را در زمان غیبت می‌توان اجرا کرد را ضعیف می‌داند. وی حتی امر به معروف و نهی از منکر را در صورتی که مستلزم جرح و قتل باشد مشروط به اذن امام دانسته است. ابن زهره و ابن ادریس نیز قائل به عدم جواز اجرای حدود در زمان غیبت بوده‌اند. از فقهای معاصر نیز که چنین عقیده‌ای دارند، می‌توان از سید احمد خوانساری نام برد که در کتاب جامع‌المدارک قائل به این عقیده شده است. میرزای قمی نیز اجرای حدود را جایز ندانسته و تعزیر را جایگزین آن کرده است.
مقصود ما از نفی مجازات رجم این نیست که بر اعمال زشت و فحشا صحه بگذاریم بلکه مقصود آن است که شیوه مجازات جرایم در اعصار و جوامع گوناگون باید متعارف باشد. شیوه مجازات نیز به مرور زمان تغییر کرده است و امروز پسندیده نیست که شیوه‌های منسوخ مجازات دنیای قدیم، اعمال و اجرا شود.
پی‌نوشت:
۱ـ. الموطأ، امام مالک‌بن انس، کتاب الحدود، باب رجم.
۲ـ البیان، آیت‌الله خوئی، ص ۳۱۰٫
۳ـ تفسیر المیزان، جلد ۴، ذیل آیات ۱۵ و ۱۶ سوره نساء.
۴ـ سحق: رابطه جنسی زنان با یکدیگر.
۵ـ وسایل الشیعه، کتاب‌الحدود‌ و التعزیرات، باب ۱ از اقسام حدود زنا، روایت شماره ۱۹٫
۶ـ البیان، ص ۳۱۳-۳۱۰٫
۷ـ البیان، ،ص ۳۱۲٫
۸ـ وسایل الشیعه ، کتاب الحدود و التعزیرات، باب ۱ از اقسام حدود زنا.
۹ـ الموطأ، صفحه۴۴۷٫
۱۰ـ تاریخ نامه طبری، جلد ۳، ص ۴۸۶ تا
ادامه مطلب

بنزین تولید شده در کشور، سرطان‌زا و پرهزینه است / با شعار خودکفایی، مردم را به کشتن می‌دهیم


در حالی که روز گذشته نامه‌ای با امضای ۲۰۴ نماینده با موضوع تقدیر از عملکرد وزارت نفت در تولید ضربتی بنزین منتشر شد، اظهارات یک عضو کمیسیون انرژی مجلس نشان می‌دهد که بنزین تولید شده با شعار خودکفایی، جان مردم را به خاطر می‌اندازد و در عین حال به لحاظ اقتصادی هم به صرفه نیست.
عسگر جلالیان در اظهاراتی که در خبرآنلاین منتشر شده، تصریح کرده که: «بنزینی که در پالایشگاه ها به شکل غیر استاندارد تولید میشود سرطانزا است واگر این بنزین سرطان‌زا در اختیار مردم قرار بگیرد مردم را به صورت حاد تری درگیر می‌کند و هزینه تمام شده آن برای کشور نیز بالاتر است.»
وی می‌افزاید: «مسائل این چنینی را که در مورد آن جان مردم در خطر است را نمی‌توان با ژست گرفتن در عرصه داخلی و خارجی و شعار دادن توجیه کرد. در شرایطی که می‌دانیم سرطانی‌ها هیچ حمایتی نمی‌شوند و هزینه‌های این بیماری کمرشکن است و بیشتر هم در اقشار پایین بروز می‌کند ادامه این روند به هیچ روی جایز نیست . دولت اگر قرار است بنزین تأمین کند نباید به بهای مرگ و سرطان تمام شود.»
پیش از این هم برخی نمایندگان به طور سربسته در این باره سخن گفته بودند، اما کمتر کسی تاکنون اینگونه از تبعات واکنش شعارزده دولت به تحریم بنزین و خطرات جانی محصول آن چیزی گفته بود.
اما این صداهای مخالف، به دلایلی که مشخص نیست، ساکت شده و پژواک آنها نیز در حجم عظیم تبلیغات دولتی در خصوص خودکفایی بنزین و ادعای گزاف صادرات این فرآورده، گم شده بود. تبلیغاتی که اکثریت مجلس نیز با آن همراهی می‌کند؛ به طوری که در همین روز گذشته، ۲۰۴ نماینده در بیانیه‌ای نوشتند: «با استعانت از خداوند متعال و با تکیه بر تعهد و تخصص مدیران و کارکنان صنعت نفت، شاهد دستاوردی درخشان در تولید ضربتی بنزین مورد نیاز کشور هستیم. این موفقیت بی‌بدیل که حربه ناکارآمد کشورهای سلطه‌گر به منظور تحریم فروش بنزین به جمهوری اسلامی ایران را بی‌اثر و تولید آن را در داخل کشور به مرز خودکفایی رساند باتلاش خستگی‌ناپذیر و تشریک مساعی مجموعه وزارت نفت به دست آمده است و نشان از اقتدار و صلابت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و دلالت بر پایمردی فرزندان انقلاب اسلامی در صنعت نفت کشور دارد!»
اما جلالیان درباره کیفیت این دستاورد درخشان می‌گوید: «کیفیت و استاندارد بنزین تولیدی در در پالایشگاه های داخل کشور و واحد هایی که برای آنها در زمان ساخت کاربری غیر از تولید بنزین تعریف شده است، جدا از بحث هزینه آن و توجیه اقتصادی، زیر سوال است.»
او همچنین خبر می‌دهد: «اینکه این بنزین چقدر با معیارهای HSC همخوانی دارد نیز سوالی بود که برای پاسخ گویی به آن معاون پتروشیمی و معاون پخش در کمیسیون حضور پیدا کردند، اما پاسخ‌های آنها در باره ایراد های وارده به این موضوع از طرف نمایندگان قانع‌کننده نبود.»
جلالیان همچنین در اظهاراتی هشداردهنده، تصریح می‌کند: «تماس فیزیکی و استشمام این بنزین غیر استاندارد موجب بیماری می‌شود و این در شرایطی است که در مناطقی مثل حوزه انتخابیه من مردم به راحتی بنزین را جابه‌جا می‌کنند و به خاطر مصرف سوخت قایق‌ها آن‌را در منزل نگهداری می‌کنند. تماس این بنزین با دست بسیار خطرناک است و این موضوع به‌صورت جدی در کمیسیون با مسئولین مطرح شده است. کمیسیون انرژی در مورد این قضیه پیگیر است.»
این نماینده مجلس، درباره توجیه اقتصادی این طرح نیز می‌گوید: «علی ای حال هر کاری باید در چارچوب خودش صورت بگیرد و توجیه منطقی و اقتصادی خودش را داشته باشد. هزینه تمام شده این‌طور طرح ها بسیار بالاست، و به هر روی اگر بحث استاندارد، کیفیت و بهداشت مرتفع شود، معتقدیم تولید بنزین در پالایشگاه ها به جای نفع، ضرر دارد.»
به گفته وی، «اگرچه تلاش دولت در مسیر خودکفایی بنزین، ستودنی است اما پر واضح است که این طرح باید هرچه سریع‌تر متوقف شود. چون نه از لحاظ هزینه به صرفه است و نه HSC دارد و تبعات زیست‌محیطی آن‌را هم نمی‌توان نادیده گرفت.»
این نماینده درباره راه حل صحیح مواجهه با احتمال تحریم بنزینی ایران نیز می‌گوید: «دولت باید به جای تغییر غیر کاربری غیر معقول پالایشگاه های موجود به فکر سرمایه‌گذری در ساخت پالایشگاه ها باشد و معتقدم اگر با کمبود بنزین مواجه شویم به مردم فشار می‌آید و با نارضایتی آنها مواجه خواهیم شد. اما بحران نارضایتی مردم قابل مدیریت و کنترل است و نهایتا باعصبانیت آن ها روبرو هستیم که خطرش کمتر از این است که مردم را در معرض خطر سرطان و مرگ قرار دهیم.»
ادامه مطلب

۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

» تاثیری هدفمندی یارانه ها بر بودجه‌ خانوارها خانوارها بدهکارتر می‌شوند

اگر مصرف خانوارهای ایرانی بر خلاف محاسبات قبلی، مصرف غیرضروری نباشد و با آزادسازی قیمت‌ها، در الگوی مصرف مردم تغییری صورت نگیرد تراز بودجه منفی‌تر و خانواده‌های ایرانی بدهکارتر خواهند شد.
به گزارش فرارو، باز هم ناهم‌خوانی آمار بانک مرکزی و مرکز آمار البته این بار با یک تفاوت اساسی،  این آمار ناهم‌خوان کم و بیش مشکل یکسانی را نشان می‌دهند: «دخل و خرج ناهم‌خوان خانوارهای ایرانی». بر اساس آمار منتشره مراکز رسمی تنها در سه استان خراسان رضوی، مازندران و سیستان و بلوچستان دخل مردم از خرج آن‌ها پیشی می‌گیرد. امری که تحلیل‌های گوناگونی را در پی داشته است.
در هفته گذشته رئیس مرکز آمار ایران طی مصاحبه ای از کسری بودجه خانوارهای ایرانی طی سال ۸۸ و ۸۷ خبر داد. بر اساس اظهارات عادل آذر میزان کسری بودجه خانوارهای شهر نشین ایرانی سالانه معادل ۵۵۸ هزار تومان رسیده است. آمار منتشره از سوی بانک مرکزی البته تفاوت فاحشی با این ارقام دارد، بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی میزان کسری بودجه خانوارهای شهر نشین ایرانی در سال ۸۸ معادل۳۹۰ هزار تومان بوده است رقمی که در مقایسه با سال ۸۷معادل ۴۰ درصد رشد داشته است.
کارشناسان اعتقاد دارند دو روش متفاوت از ارزیابی هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی از سوی مرکز امار ایران به دو نتیجه متفاوت از نظر میزان درآمد و هزینه ها منجر شده است و به این ترتیب میزان کسری بودجه خانوارهای ایرانی به طور متوسط سالانه بین ۳۹۰ تا ۵۵۸ هزار تومان است ولی آنچه در نهایت هر دو گزارش بر آن تاکید شده است رشد کسری بودجه خانوارها در سال‌های اخیر است.
اعلام این خبر در حالی صورت می‌گیرد که عادل آذر، رئیس مرکز آمار ایران در نماز جمعه هفته گذشته با بیان این که درآمد سرانه هر ایرانی ۵ میلیون تومان است، با یادآوری رشد برخی شاخص‌ها بر این امر تاکید نموده بود که «از این آمار می‌توان نتیجه گرفت که سطح رفاه زندگی در کشور بیش از پیش افزایش یافته است».
در حالی که آذر اعتقاد دارد سطح رفاه مردم افزایش یافته، آمارها حکایت از آن دارد که تراز بودجه خانوارهای ایرانی از سال ۱۳۶۱ تا کنون منفی بوده است. کارشناسان درباره این وضعیت نظرهای گوناگونی دارند. مهدی تقوی، استاد دانشگاه علامه از این وضعیت تعبیر به پس‌انداز منفی می‌کند و در توضیح آن به خبر می‌گوید: «طی سال‌های گذشته آن‌چه در اقتصاد ایران باعث جلوگیری از ورشکستگی اقتصادی مردم شده است درآمدهای نفتی است که توسط دولت به اقتصاد تزریق شده است و این امارها نشان می دهد در عمل بخش عمده ای از خانوارهای ایرانی هیچ نقش واقعی در ایجاد ثروت در کشورنداشته اند».
وی می‌افزاید: «خانوارهای ایرانی برای آن‌که بتوانند تراز خود را متعادل کنند مجبور به هزینه کردن دارایی‌های خود بوده و می توان گفت در این سال‌ها فقیرتر شده اند و از سوی دیگر برای جبران هزینه‌های خود مجبور به قروضی شده اند که به امید افزایش درآمد در سالهای آتی گرفته اند و در عمل هیچ نقش واقعی در انباشت سرمایه در کشور بازی نکرده اند».
اما برخی از کارشناسان نظرات متفاوتی دارند و اصل صحت داده‌های آماری را زیر سوال می‌برند. به اعتقاد ابراهیم رزاقی منفی بودن تراز بودجه خانوارها طی این همه سال امری طبیعی به نظر نمی‌رسد و احتمالا یا مردم بدون این که درک صحیحی از مفاهیم اقتصادی داشته باشند، اطلاعات خود را ارائه می‌دهند یا جمع‌آوری اطلاعات غلط است.
وی اعتقاد دارد: «مثلاً برخی از مردم با استفاده از وام اقدام به خرید خانه می کنند و اقساط این وام در واقع نوعی سرمایه گذاری و پس انداز است در حالی که وقتی از انها سئوال می کنید این ارقام را در جمع هزینه های خود وارد می کنند و این اشتباه می تواند نتیجه جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوارها را تحت تاثیر قرار دهد».
این استاد بازنشسته دانشگاه تهران معضل آمار ارائه‌شده را فرهنگی می‌داند و معتقد است: «بسیاری از ما عادت داریم در مورد هزینه های خو د اغراق کنیم و در عوض درمورد درامدهای خود انرا پایین نشان بدهیم و همین مسئله باعث می شود برآوردهای انجام شده نیز به خطا برود که البته من نمی توانم در مورد این مسئله اظهار نظر قطعی کنم زیرا باید یک کارشناس امار در این مورد نظر بدهد ولی انچه مسلم است امکان ادامه وضعیت نشان داده شده در امارهای سی سال گذشت از نظر اقتصادی غیر ممکن به نظر می رسد».
البته وی به بالا رفتن اشتهای مصرف خانوارهای ایرانی نیز اشاره کرده بود. وجه دیگر این آمار را نیز نباید نادیده گرفت که بر اساس آن اگرچه خانوارهای شهری طی دهه‌های گذشته فقیرتر شده اند، اما وضعیت خانوارهای روستایی بهبود یافته است. اینک که هدفمندسازی در پیش است، این اتفاق چه تاثیری بر منفی بودن تراز بودجه خانوارهای ایرانی خواهد گذاشت؟
مسئولین معتقدند با اجرای هدفمندسازی مردم باید الگوی مصرف خود را اصلاح کنند، تا بتوانند از پس افزایش هزینه‌ها برآیند. کارشناسان اقتصادی نیز اصلاح الگوی مصرف مردم با آزاد شدن قیمت‌ها را یک رفتار اقتصادی ناگزیر می‌دانند. هر دو معتقدند این افزایش هزینه‌ها نهایتاً کیفیت زندگی را کاهش می‌دهد.
اما می‌توان این نکته را طرح نمود که اگر مصرف خانوارهای ایرانی بر خلاف محاسبات قبلی، مصرف غیرضروری نباشد و با آزادسازی قیمت‌ها، در الگوی مصرف مردم تغییری صورت نگیرد تراز بودجه منفی‌تر و خانواده‌های ایرانی بدهکارتر خواهند شد.
ادامه مطلب

وزیر اطلاعات: با مسیری که رهبری طراحی کرد، دولت نهم و دهم سر کار آمد

وزیر اطلاعات می گوید "با مسیری كه رهبری طراحی كرد، وضعیت به گونه‌ای شكل داده شد كه دولت نهم و دهم بر سر كار آمد و نظام در مسیر درستی قرار گرفت و به این ترتیب مقابله‌هایی كه با آن صورت می‌گیرد یك مقوله كاملا جدی است."

حیدر مصلحی همچنین مدعی شد خط ‌دهی بیش از ٧۰ درصد اتفاقاتی كه در مجلس ششم افتاد، توسط منافقین صورت ‌گرفت و اسناد این مساله موجود است.

به گزارش ایسنا، وزیر اطلاعات روز سه شنبه چهارم آبان ماه، در نخستین گردهمایی مشترك مسوولان و هادیان سیاسی نیروهای مسلح كه به میزبانی ارتش برگزار شده بود، تاكید كرد: امروز تمام حركت‌های دشمن در فضای مجازی زیر ذره‌بین بر و بچه‌های بدنه وزارت اطلاعات است و این بدنه ایده‌های مختلفی برای مقابله با كارهای دشمن در اینترنت و به ویژه در بخش شبكه‌های اجتماعی داشته است كه در این زمینه بسیار موفق بودیم و اولین اجرای این ایده‌ها در سفر رهبری به قم بود و در آینده نزدیك این مساله را به صورت سراسری پیگیری خواهیم كرد.

فتنه‌های دشمنان به بحث عدم تبعیت از ولایت بر می‌گردد
وی در بخشی از سخنان خود با اشاره به این‌كه فتنه‌های دشمنان عمدتا به بحث عدم تبعیت از ولایت بر می‌گردد، افزود: در همین رابطه فتنه منتظری را ببینید. منتظری در زمینه ولایت فقیه كتاب داشت و بحث‌های قابل توجهی در زمینه ولایت داشته است، ولی اظهارات وی در فتنه اخیر در مورد مساله ولایت را ملاحظه كردید. در فتنه بنی‌صدر و فتنه‌هایی كه در دوران دفاع مقدس شكل گرفت جریانی آدم‌های این فتنه را مدیریت كرده است و در همین فتنه اخیر نیز مساله‌ای كه خیلی از آن استفاده كردند، مساله مبارزه با ولایت فقیه بود.

امام بود كه درا بتدا جنگ نرم را علیه استكبار طراحی كردند
مصلحی با بیان این‌كه مشكل كسانی كه در این جریانات از اول انقلاب تا به حال مدیریت شدند، بحث ولایت فقیه است، گفت: یكی از شخصیت‌هایی كه هنوز نتوانسته است از همراهی خود با جریان فتنه دست بردارد در جلسات خصوصی خود می‌گوید كه من حتی در زمان حیات امام نیز به ایشان نامه نوشته و گفته بودم كه با ولایت فقیه نمی‌شود حكومت‌داری كرد و باید در این زمینه با مراجع صحبت و آن‌ها را قانع كرد. آیا انتهای این مساله چیزی جز جدایی دین از سیاست است؟ چرا كه مقوله ولایت فقیه جزو دین است.

وی در ادامه با تاكید بر این‌كه جنگ نرم دشمن تهاجمی نیست بلكه تدافعی است، تصریح كرد: انقلاب اسلامی هجمه سنگینی علیه استكبار به راه انداخت و بسیاری از كشورهای دنیا و اندیشمندان دنیای استكبار را تحت تاثیر قرار داده است. بدین ترتیب ابتدا امام بود كه جنگ نرم را علیه استكبار طراحی كردند و در واقع جنگ نرم امام، اسلام ناب بود و می‌بینیم كه دشمن در مقابله با این مساله همیشه با از دست دادن اندیشمندان خود مواجه شده است.

فتنه انتخابات اخیر سابقه بیست ساله دارد
اجتماع بهاییت با انجمن حجتیه در فتنه اخیر بسیار قابل توجه بود
وی با بیان این‌كه دشمن در جنگ نرم خود از همه توانش استفاده می‌كند، افزود: در بحث فتنه، یكی از نكات قابل توجه این است كه مجموعه‌ای كه فتنه را مدیریت می‌كرد به هیچ وجه مجموعه‌ای نبود كه قبل از انتخابات شكل گرفته و طراحی كرده باشد، بلكه این مساله یك سابقه 20 ساله دارد. موسسات و سازمان‌هایی كه با جمع قابل توجهی در فتنه اخیر به عنوان محوریت كار حضور داشتند در واقع به دنبال فرصت می‌گشتند و با طراحی‌های خود به ویژه در شبكه مجازی و شبكه‌های اجتماعی درون آن، انتخابات دهم را بهترین فرصت دیدند. طراحی استكبار اینگونه بود كه انجمن حجتیه، بهاییت، نفاق، كمونیست، ضد انقلاب و حتی مجموعه‌های دینداری كه همراه با انقلاب نبودند در این مجموعه جمع شوند. به طوری كه اجتماع بهاییت با انجمن حجتیه در فتنه اخیر بسیار قابل توجه بود.

وزیر اطلاعات با اشاره به این‌كه صهیونیسم پس از مسیحیت برای تحت تاثیر قرار دادن اسلام برنامه‌ریزی كرده است، افزود: اگر صهیونیسم تلاش كرده است كه مسیحیت را با خودش همراه كند، امروز برای مذاهب مختلف اسلام نیز طراحی و برنامه‌ریزی كرده و می‌كند به طوری كه وهابیت طراحی صهیونیسم است و تمامی این‌ها برای مقابله با جنگ نرم امام صورت گرفته و باید توجه كنیم كه محور جنگ نرم امام نیز ولایت است. چطور می‌شود كسانی كه زمانی سینه چاك مقوله ولایت بودند امروز موضع جدی در مقابل آن می‌گیرند؟ مشكل اینجاست كه این جایگاه هنوز شناخته نشده است.

با مسیری كه رهبری طراحی كرده‌اند دولت نهم و دهم بر سر كار ‌آمد
مصلحی اضافه كرد: اسنادی در دست است كه یك فرد فراری در رابطه با مقوله ولایت با مجلس خبرگان ما مكاتبه كرده است. حال چه كسی باید جواب او را بدهد؟ چه اقدامی در این رابطه صورت گرفته و چرا اقدامی صورت نمی‌گیرد؟ امروز مسیری كه رهبری طراحی كرده‌اند وضعیت را به گونه‌ای شكل داده است كه دولت نهم و دهم بر سر كار می‌آید و نظام در مسیر درستی قرار می‌گیرد و به این ترتیب مقابله‌هایی كه با آن صورت می‌گیرد یك مقوله كاملا جدی است. یكی از نیازهای جدی امروز كشور تابوشكنی است و وقتی كه ایشان می‌فرمایند شخصیت‌محوری باید كنار برود، ما هم باید فضا را برای این مساله فراهم كنیم.

جاه‌طلبی از موانع موجود بر سر راه ولایت‌محوری است
وی با تاكید بر این‌كه جنگ نرم تدافعی دشمن قصد دارد عمود اصلی جنگ نرمی كه امام به راه انداخته است یعنی ولایت فقیه را بزند، تصریح كرد: مقوله ولایت فقیه باید برای نسل جوان امروز به درستی تبیین شود. در دو دوره در این كشور اجازه نداده‌اند كه به این مقوله پرداخته شود. در دوره اصلاحات بعضا اصلاحات آمریكایی دنبال می‌شد و روشن بود كه آن‌ها به دنبال چه چیزهایی می‌گردند. البته هنوز هم آنطور كه باید و شاید به این مقوله پرداخته نمی‌شود.
وزیر اطلاعات جاه‌طلبی را از دیگر موانع موجود بر سر راه ولایت‌محوری برشمرد و عنوان كرد: شما در مساله زبیر در صدر اسلام می‌بینید كه زبیر پس از رحلت پیامبر و ظرف حدود 25 سال تغییر مشی قابل توجهی پیدا كرد. این مساله چه دلیلی جز جاه‌طلبی خود و جاه‌طلبی‌های آقازاده‌اش داشت. جاه‌طلبی مانعی در راه ولایت محوری است. یكی از طرح‌های قابل توجه سرویس‌ها و سازمان‌های استكباری، رفتن به سراغ آقازاده‌ها و منافقین هم نقش بسیار اساسی در این زمینه ایفا می‌كنند. ما به بخش‌ها و نتایجی در این رابطه رسیده‌ایم و به برخی آقایان هم تذكراتی داده‌ایم. نفاق با همراهی سرویس‌های اطلاعاتی دنیا كارهایی انجام می‌دهد و فعالیت‌هایی می‌كند و همانطور كه در دوران دفاع مقدس كشورهای مختلف استكباری از صدام حمایت می‌كردند و در این رابطه تقسیم كار داشتند، همان تقسیم كار امروز در رابطه با جنگ نرم صورت گرفته است.

خط ‌دهی بیش از ٧۰ درصد اتفاقات مجلس ششم توسط نفاق صورت می‌گرفت
مصلحی با بیان این‌كه نفاق در بحث جنگ نرم خدمت بزرگی به استكبار می‌كند، یادآور شد: یكی از مجموعه‌های مرتبط با ریگی كه از او برای مقاصد خود استفاده می‌كرد، منافقین بودند و وقتی ریگی را دستگیر كردیم به این مساله اعتراف كرد. خط ‌دهی بیش از هفتاد درصد اتفاقاتی كه در مجلس ششم افتاد توسط نفاق صورت می‌گرفت و اسناد این مساله موجود است. به طوری كه ما حتی اسم داریم كه سرشاخه نفاق چطور با برخی از آقایانی كه امروز فرار كرده‌اند ارتباط داشته است. نكته قابل توجه دیگر در زمینه جنگ نرم دشمن این است كه شخصیت‌ها و موسسات دینی ما به شدت در معرض تهدید جنگ نرم هستند.

با برنامه‌ریزی‌های انجام شده، ‌اجرای هدفمندكردن یارانه‌ها كمترین تنش را خواهد داشت
وی در ادامه سخنان خود به بحث هدفمندكردن یارانه‌ها اشاره كرد و با بیان این‌كه بیشترین و بالاترین حجم كار و جلسات در رابطه با طرح هدفمند كردن یارانه‌ها انجام شده است، اظهار كرد: عمده تلاش دولت این بود كه مردم در این جراحی بزرگ اقتصادی درد كمتری احساس كنند. همین كه در مورد زمان اجرای این طرح سرگردانی برای برخی از كسانی كه می‌خواستند اخلال كنند به وجود آمده بود و احتكارهای چندین باره آنها به نتیجه نرسید موفقیت بزرگی بود كه كسب شد و فرصت اخلال از آن‌ها گرفته شد؛ البته آن‌ها برای مقابله با این طرح، طراحی‌های خاص خود را دارند و از عوامل داخلی هم در این زمینه استفاده می‌كنند و حتی ممكن است از درون خود نظام افرادی را واسطه كنند چرا كه اساسا یكی از مقوله‌های جنگ نرم این است كه از افراد درون نظام و انقلاب استفاده می‌كنند.

وزیر اطلاعات ادامه داد: با برنامه‌ریزی‌هایی كه انجام شده، ‌اجرای این طرح كمترین تنش را خواهد داشت؛ البته نه اینكه هیچ تنشی به همراه نداشته باشد ولی نكته قابل توجه این است كه نظرسنجی‌های صورت گرفته حاكی از همراهی خوب مردم با این طرح است.

اقدام ایران برای اجرای هدفمندكردن یارانه‌ها نشانگر بی‌اثر بودن تحریم‌ها ست
وزیر اطلاعات همچنین به بحث تحریم‌ها علیه ایران اشاره كرد و افزود: امروز دشمن دچار سرگردانی سنگینی است و پیغام و پسغام‌هایی كه می‌دهند و نوع برخوردهایی كه آدم‌های اقتصادی دنیای استكبار دارند این مساله را به خوبی نشان می‌دهد. اكثر اقتصاددان‌های آن‌ها اعلام كردند كه اقدام ایران برای اجرای هدفمند كردن یارانه‌ها نشان می‌دهد كه تحریم‌ها هیچ تاثیری نداشته است. امروز حتی كشورهایی كه جداگانه علیه ایران قطعنامه صادر كرده‌اند در یك استیصال بسیار سنگین قرار دارد. بسیاری از تجارخارجی به تجار ما اعلام كردند كه ما كاری به دولت خود نداریم و روابط خود را خواهیم داشت، البته دشمن زحماتی را برای ما ایجاد می‌كند ولی با برنامه‌ریزی‌هایی كه انجام شده است، در بحث مقابله با تحریم‌ها در وضعی بسیار خوب و بهتر از گذشته قرار داریم.

اوج تحریم‌ها شكسته شده است
مصلحی ادامه داد: در بحث بنزین، با یك حركت كوچك در وزارت نفت به خودكفایی رسیدیم و حتی بنزین هم صادر می‌كنیم و در بخش انرژی نیز موفقیت‌های بسیاری داشته‌ایم و همسایگان ما به خوبی شاهد این موفقیت‌ها هستند. البته امروز اوج تحریم‌ها تقریبا شكسته شده است چراكه استكبار و عوامل داخلی آنها این طور مطرح می‌كردند كه در نیمه دوم مهرماه و نیمه اول آبان ماه اتفاقات سنگینی خواهد افتاد و تعابیری از این قبیل به كار می‌بردند كه جنوب تهران با شمال تهران یكی می‌شود. ولی دیدیم كه چنین نشد.

به گزارش ایسنا، وزیر اطلاعات در ادامه سخنان خود در پاسخ به پرسش كتبی یكی از حاضران اظهار كرد: این گونه كه كسی فكر كند وزارت اطلاعات تحت امر شخص دیگری است و فرد یا افرادی در كار آن مداخله دارند، خیال خام و باطلی است، وقتی من وارد وزارت اطلاعات شدم بدنه این وزارت را بسیار سالم و برخوردار از افراد ولایتمدار دیدم. در دوره یكی از رییس‌جمهورهایی كه ادعای قدری داشت، بدنه این وزارتخانه 15 جلد اسناد در رابطه با مفاسد آن تشكیل دادند والبته این‌كه این اسناد و پرونده‌ها به نتیجه نرسید و یا مدیران آن از به نتیجه رسیدن این اسناد جلوگیری كردند، مساله جداگانه‌ای است ولی به هرحال بدنه این وزارتخانه به دنبال این می‌گشت كه مدیرانی ولایتمدار بر سر كار باشند.

مصلحی افزود: در دوره اصلاحات، همین بدنه با اقدامات بسیار قابل توجهی، با آن دوره مقابله داشتند و این در حالی بود كه مدیران آن با این مساله همراه نبودند. در رابطه با فتنه اخیر همین بدنه پیش‌بینی‌هایی كرده و هشدارهایی داده بود ولی متاسفانه به راحتی از كنار آن عبور كردند. در بحث فتنه و به ویژه در مقوله شبكه مجازی این بدنه موفقیت‌های بزرگی كسب كرد به طوری كه حتی اوباما در گزارش خود به كنگره آمریكا اعلام كرد كه در این زمینه شكست خورده‌اند چرا كه این شبكه‌ها به خوبی توسط بدنه وزارت اطلاعات شناسایی شد و ما به اقتدار بسیار بالایی در این زمینه رسیدیم.

در دستگیری ریگی به موفقیت نظامی توجهی نشد
وزیر اطلاعات در پایان با تقدیر از نیروی هوایی ارتش در مساله دستگیری عبدالمالك ریگی گفت: در مساله دستگیری ریگی اغلب فقط به بحث دستگیری او توجه كردند و به موفقیت نظامی آن توجهی نشد. شما نگاه بكنید هواپیمایی كه از دوبی قصد داشت به سمت قرقیزستان برود چه زمان كوتاهی داشت تا به آسمان بندرعباس برسد ولی در همین زمان كوتاه هواپیمای ما بالای سر آن حاضر شدند و آن را مجبور به فرود آمدن كردند. البته این مساله با یك درگیری دو ساعته همراه بود كه آن هم به خاطر ناشی‌گری ما بود؛ البته ناشی‌گری هم نبود بلكه به دلیل مسائل اطلاعاتی بود چراكه هواپیمای حامل ریگی به یك باند فرود در تهران اعلام می‌كرد كه به من می‌گویند به دلیل نقص فنی باید فرود بیایی و ما چون به خاطر مسائل اطلاعاتی نمی‌توانستیم برخی مسائل را اعلام كنیم به آن اعلام می‌كنیم كه باید به پرواز خود ادامه دهد و این مساله كمی ناهماهنگی ایجاد كرده بود ولی به هرحال حركت هواپیماهای نیروی هوایی یك موفقیت بزرگ نظامی محسوب می‌شود.
ادامه مطلب

۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه

25/3/1388


ادامه مطلب

جنگ نرم پهلوان پنبه ها علیه سفره خالی مردم

«پهلوان پنبه» در فرهنگ ایرانی اصطلاح شناخته شده ای است. لغت نامه ی دهخدا در معرفی این اصطلاح آورده است: مسخره ای که تمام تن خود را به پنبه گیرد. «او» با حلاجی که کمان در دست دارد برقص آید و حلاج در میان رقص کم کم پهلوان را با زدن کمان عور و برهنه کند، یعنی تمام پنبه های تن او را بر باد دهد. در اصطلاح پهلوان پنبه مردی درشت اندام و قوی هیکل بی زور و قوت را گویند که ظاهری دلیر و دلی جبان دارد. بظاهر پردل و بباطن ترسو. یالانچی پهلوان.
در دانش منطق هم، یک از مغالطات شناخته شده و مشهور به نام «مغالطه ی پهلوان پنبه» نام گذاری شده است. این مغالطه نوعی واکنش به مدعایی است که نمی توان آن را رد کرد و نادرستی آن را نشان داد. در مغالطه ی پهلوان پنبه، هیچ برهانی علیه اصل مدعا ارائه نمی شود بلکه شخص مغلطه گر، مدعای جدید را مطرح می کند که به ظاهر شباهتی با مدعای اصلی دارد، اما در حقیقت نسخه ای پوشالی و یا بدلی از آن است که تنها در ظاهر به آن شباهت دارد و مغلطه جو می کوشد تا با استدلال علیه این نسخه ی بدلی و ردِ آن، مدعای اصلی را گم کند و از اعتبار مدعی بکاهد. نمونه ای از این مغالطه در گفتگوی زیر آمده است:
احمد: در انتخابات ریاست جمهوری نوبت دهم تقلب شده است.
محمود: در کدام انتخابات تقلب نشده است؟ مگر ساز و کار انتخابات با انتخابات قبلی یکی نبوده است ؟ این چه ادعایی است که شما دارید؟ شما که می دانستید !!! در انتخابات تقلب می شود، چرا در آن شرکت کردید؟!
در این گفتگو، محمود چون نتوانسته است در خصوص اصل مدعا استدلال کند، موضوع را به انتخابات دیگر و مفهوم تقلب و سازو کار انتخابات کشانده است. در حالی که مدعایِ اصلی تنها یک گزاره ی ساده و روشن است و اصولا در خصوصِ مواردی چون: انتخابات پیشین، دانسته های کاندیدها، انگیزه ی آنها و مسائل قبل از انتخابات و… کاملاً مستقل و بی طرف است. محمود با استفاده از این مغالطه، «اعتبارِ مدعی» خود را هدف قرار می دهد و او را به فتنه گری متهم می کند و «گفتمانِ فتنه» را بنا می نهد!
***
از مغالطه ی پهلوان پنبه، با نام «نبرد با مبارز پوشالی : Attacking a Straw Man » هم یاد شده است، اما به نظر می رسد اصطلاحِ پهلوان پنبه – بخصوص در زبان پارسی – برای آن رساتر است؛ زیرا در این مغالطه هم  فردی که مغلطه می کند و هم «مدعای پوشالی» هر دو به نوعی در نقشِ پهلوان پنبه ظاهر می شوند. یعنی از طرفی مدعایِ پوشالی، پهلوان پنبه ای است که به دستِ فرد، حلاجی می شود و ابهت و درستی او فرو می ریزد و نادرستی او نمایان می شود و از طرفی فرد با این مغلطه، خود در نقش پهلوان پنبه ای ظاهر می شود که توانسته است در مبارزه با یک حریفِ بدلی، پیروز میدان باشد.
مغالطه ی پهلوان پنبه، هنگامی که آگاهانه مورد استفاده قرار گیرد نوعی ترفند غیر اخلاقی است که در مقابلِ حقیقت، جا خالی می دهد و می کوشد به جای پذیرشِ حقیقت، از اعتبار و تاثیرِ آن بکاهد تا منافع خود را حفظ کند و یا اعتقادات خود را موجه جلوه دهد. این مغالطه هم چنین نوعی پاک کردن صورت مسئله و جایگزینی آن با یک مسئله ی مبتذل و پوشالی و ساده تر است و در نظام ها و ساختار های فراگیر و توتالیتر رایج است. نظام های توتالیتر – به رسم فراگیری – جواب های مهیای خود را دارند و در مواجهه با هر حقیقتی که مطلوب آنها نباشد، به مسائل ساده تر پناه می برند تا خود را موجهه جلوه دهند. نمونه ای از این مواجهه را می توان در رفتار دولتمردان با طرح هدفمند کردن یارانه ها دید و مشاهده کرد که چگونه پرسش ها و ایرادهای اقتصاددانان و صاحب نظران را به نام «فتنه ی اقتصادی» پوشش می دهند.
***
گاهی فرد، از فرط استفاده از مغالطه ی پهلوان پنبه، خود در عالم واقع به پهلوان پنبه مبدل می شود و پهلوانی خود را باور می کند. این پهلوان پنبه ی واقعی! از هر فرصتی برای پهلوانی خود استفاده می کند و هر میدانی را به عرصه ی مبارزه با دشمنان پوشالی تبدیل می کند تا موجودیت خود را در آن نشان دهد. دن کیشوت، نمونه ی مشهود و نمادینی از این دست پهلوان پنبه هاست که سرانجام از فرط فریبِ همراه ابله خود ، به مبارزه با آسیاب هاب بادی رفت و خود را به نابودی کشاند.
آقای محمود احمدی نژاد و یاران او، مدت هاست از فرط تکرار واژگانی چون جنگ نرم، آن چنان به آن باور کرده اند و آن چنان پهلوانان این نبرد خیالی شده اند که هر آن می رود تمام سرمایه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی کشور را به باد دهند. افراط در بهره گیری از واژگانی چون جنگ نرم، ذهن این پهلوانان را جنگزده کرده است و آن ها به جایی کشانده است که هر آنچه محصول تغییر و کشف دانش بشری است، در آئینه ی جنگ نرم می بینند و چیزی نمانده است گردی زمین را هم مصداق جنگ نرم علیه کلیسا بخوانند و گالیله را از نو محاکمه کنند.
استاد،  شیطان را بنیان گذار و مبتکر ِجنگ نرم تفسیر می کند و شاگرد خلف او  علوم انسانی را منشاء جنگ نرم می خواند و  دمی هم نمی اندیشند که این “جنگِ نرم” خود محصول و مخلوق همان علومی است که آنها به ستیز آن می روند و برساخته ی همان مغربی است که خود را در جنگ با آن سردار و پهلوان می خوانند.
یکی «در غذاخوردن مردم هم جنگ نرم را می بیند» و دیگری «اجتهاد فلان مجتهد را مصداق جنگ نرم» می داند و سومی می گوید «یکی از اهداف جنگ نرم می‌تواند هدفمند کردن یارانه‌ها باشد». یا للعجب!! سرداران جنگ نرم! چرا دمی نمی اندیشند؟ مگر جنگ نرم جنگ اندیشه ها نیست؟ مگر پهلوان پنبه ها نمی دانند از سفره های خالی « شورش نان » می خیزد نه جنگ نرم ؟ مگر دولتمردان پول نفت را بر سفره ها آورده اند که برغذا خوردن مردم می تازند و به نام جنگِ نرم ! لقمه می گیرند؟ بر سفره ای که نان نیست، مجال قاشق و چنگال کجاست تا کار به نفوذ فرهنگ و جنگ نرم بکشد؟ پهلوان پنبه های جنگ نرم، نرمکی بیاندیشند و پاسخ دهند: آیا این همه بصیرت از فرط ِ سیری نیست؟
و کاشکی فقط تقلب در انتخابات بود و همه چیز با پهلوانان ِ فتنه ی سیاسی و فتنه ی اقتصادی تمام می شد. سوگمندانه ماجرا ادامه دارد. پهلوان پنبه ها، جنگ نرم را سمینارها برگزار می کنند و سرمایه های ملی را در آن به باد می دهند و دمی هم از ماجرای آسیاب های بادی و دن کیشوت یاد نمی کنند. صاحب نظری گفته بود هر انسانی اندکی دن کیشوت است؛ از شوربختی ماست شاید، که «پهلوان پنبه های وطنی» روی دن کیشوت را هم اندکی سفید کرده اند.
ادامه مطلب
 
ساخت سال 1389 نزدیک به سحر.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی حنبش سبز